۱۳.۲ قوانین علی و یکنوایی طبیعت
قوانین علی و یکنوایی طبیعت: کاربرد واژه علت چه در زندگی روزانه یا در دانش مستلزم و یا پیشفرض آموزهای است که طبق آن علت و معلول به گونه یکنوا پیوندمندند. ما وقتی مجاز میدانیم بعض ماوقع خاص را علت بعض معلول خاص بدانیم فقط اگر بپذیریم هر ماوقع دیگری ازاینگونه (اگر این ماوقعهای ملازم بهاندازه کافی شبیه باشند) علت معلول دیگری از قسم یکسان همچون اولی باشد. علتهای شبیه (بهعبارتدیگر) موجد معلولهای شبیه هستند. آنگونه که ما واژه علت را بکار میبریم، بخشی از معنی آن این است که هر رخداد یک علت که بعض معلول را ایجاد میکند یک مورد/instance یا نمونه/example از قانون عام علیت است که چنین ماوقعها همیشه همراهیشونده بوسیله چنین پدیدهای هستند. اگر بتوان نشان داد که در شرایط دیگری و در پی رخداد آنچه علت فرض میشد آن معلول مفروض رخ نمیدهد آنگاه ما باور اینکه یکی علت دیگری است را از دست میدهیم.
ازآنجاکه هر تصدیق علتبودنِ یک ماوقع خاص برای یک پدیده خاص دربردارنده وجود بعض قانون علی است، هر تصدیق پیوند علی شامل عنصر تعیینکننده تعمیم خواهد بود: یک قانون علی، آنگونه که ما این عبارت را بکار میبریم، تصدیق میکند که ماوقعی از قسم چنین و چنان بهطور لایتغیر بوسیله پدیدهای از قسم خاص همراه است.
رابطه علی بهطور خالص منطقی یا استنتاجی نیست؛ آنگونه که دیوید هیوم تأکید میکند نمیتواند بوسیله یک استدلال پیشینی کشف شود.

قوانین علی فقط با تجربه کشف میشوند، یعنی پسینی و با پژوهشخواهی از آزمایش. اما تجربههای ما همیشه از ماوقعهای خاص، پدیدههای خاص، و دنبالههای خاص است. ما ممکن است چندین مورد از یک ماوقع (آن را م بنامید) را مشاهده میکنیم و هر مورد را که مشاهده میکنیم ممکن است با قسم خاص از پدیده (آن را پ بنامید) همراه باشد. اما ما فقط بعض موردهای م را در جهان مشاهده کردهایم و مشاهدات ما چیزی بیشتر از این را نشان نمیدهد که بعض حالات م همراه با پ هستند. حالآنکه اغلب هدف ما برقراری یک رابطه عام یعنی رابطه علی است. چگونه ما از حالات خاص تجربهشده خود به گزاره عام همه حالتهای م همراهیشونده بوسیله پ هستند میرسیم— که دربردارنده این است که بگوییم م علت پ است؟