پیرس، فرزند یک استاد ریاضیات و اخترشناس در دانشگاه هاروارد، وقتی جذب منطق گردید که عناصر منطق اثر واتلی (Richard Whately) خطیب و منطق دان انگلیسی قرن نوزدهمی) را در ۱۲ سالگی خواند. BA و MA خود را از هاروارد دریافت کرد، اما وی مورد نفرت یکی از استادانش، چارلز ویلیام الیوت بود، کسی که برای چهل سال رئیس هاروارد بود و بالقوه به دست آوردن کار علمی که پیرس به دنبال آن بود را تقریباً غیرممکن میساخت.
این اداره نقشهبرداری ساحلی آمریکا بود که وی عمدتاً کارمند آن بود، تا اینکه در ۴۰ سالگی بهعنوان مدرس منطق در دانشگاه تازه تأسیس جان هاپکینز منصوب شد. مدت پنج سال این موقعیت را حفظ کرد تا سرانجام درنتیجه درگیری زناشویی و رسوایی جنسی آن را از دست داد. و ازآنپس، استخدام دانشگاهی در هر جا از وی منع گردید. پیرس مردی عجیب با رفتاری غریب بود؛ او چندان دوستداشتنی، اجتماعی یا اهل تشریکمساعی نبود؛ رفتارش اکثراً غیرمسئولانه بود. احتمالاً وی از برخی ناتوانی جدی روانی در رنج بود.
بهعنوآنیک متفکر، وی در علوم، ریاضیات، فلسفه و نیز منطق پرحاصل بود. وی به گونه بارآور مینوشت و هنوز بعضی کارهایش منتشرنشده است. او از نظریه فراوانی در احتمال دفاع میکرد، مدعی بود علوم به چیزی بیش از احتمال آماری دست نمییازند— و نه هرگز قطعیت. او در بینهایت کوچکها و پیوستگی ریاضی کار کرد. وی منطق نسبتها («اگر X بلندتر از Y باشد و Y بلندتر از Z باشد آنگاه X بلندتر از Z است») را گستراند. او نظریه تسویر را پالایش کرد. او منطق سه ارزشی که در آن "نامعین" ارزش سوم بود را ایجاد کرد. او جداول ارزش را بهتر کرد. او برای اعمال منطقی جدید نماد وضع کرد. او یکی از اولین کسانی بود که دریافت محاسبات بولی میتواند در عالم ماده توسط کلیدهای الکتریکی اجرا شود. برخی پژوهشگران که بعد در طراحی و ساخت اولین کامپیوترهای الکترونیک شرکت داشتند دیدگاه خود را معطوف بهپیش نهادگری آثار پیرس دانستند. منطقدان آمریکایی س.آی لویس/ C. I. Lewis نوشت «مساعدت چ.س پیرس در منطق نمادین متعدد و گوناگونتر از هر نویسنده دیگر است.»
پیرس در فلسفه بیشتر از همه، بهعنوان بنیانگذار جنبش آمریکایی، به همراه جان دیویی، آنچه را که عملگرایی مینامیم مشهور است، این برای وی لزوماً یک نظریه درباره درستی(صدق) بود: یک گزاره درست است اگر رضایتبخش کار کند، و بنابراین معنی یک گزاره در نتایج عملی پذیرش آن گزاره یافته خواهد شد. او گفته است آموختن فلسفه را زمانی که دانشجوی کالج بود با خواندن هرروز چند صفحه از نقادی عقل منطق کانت آغاز کرده است، اثری که وی آن را بهطور منظم به مدت ده سال مطالعه کرد.
پیرس مرد عادات غریب بود. او ارثیه خود را روی زمین خرج کرد و یک خانه بزرگ در پنسیلوانیای شرقی خرید، خانهای که از عهده مخارج نگهداری آن برنمیآمد. او فراتر از امکانات خود زندگی میکرد و به دوستانش برای پرداخت بدهیها و مالیاتهایش تکیه داشت. در اواخر سالهای عمر هزینه گرم کردن خانهاش را در زمستان نداشت و مدتها با نانهای اهدایی یک نانوای محلی گذران کرد. سرانجام در خانه بزرگ خود در میلفورد پنسیلوانیا در ۱۹۱۴ و در ۷۴ سالگی درگذشت.