۴.۳ مباحثه و سرانجام آوری آن

مباحثه

.

Dispute

.

گونه‌ای کارکرد ِ هم‌زمان رهنمونی و آگه‌ساز زبان که محتوای آن ناهماهنگی درباره موضوعی درخور توجه بین طرف‌های مباحثه است.

مباحثه آشکارا گوهری

.

Obviously Genuine Dispute

.

رده‌ای از مباحثه که در آن اختلاف بر سر لفظ نیست، بلکه اختلاف در راستیه(ها) یا چگونگی برآورد آن راستینه(ها) است.

مباحثه صرفاً واژه‌ای

.

Merely Verbal Dispute

.

رده‌ای از مباحثه که ناسازی در آن برخاسته از پیکربندی برخی عبارت‌های کلیدی است که برای بیان باورها بطور مبهم و چند پهلو بکار برده شده‌اند.

مباحثه به‌پندار واژه‌ای و درواقع گوهری

.

Apparently Verbal but really Genuine

.

رده‌ای از مباحثه که ناسازی در آن به‌پندار واژه‌ای در ظاهر واژه‌ای است. لیکن، پس از رفع ابهام، ناسازی همچنان باقیست.

مباحثه

بسیاری از مباحثات، چه درباره باور و چه درباره گرایش‌ها، گوهری (Genuine) [حقیقی] هستند. اما، بعضی مباحثات صرفاً واژه‌‌گانی هستند که ناشی از فهم اشتباه زبان-شناختی‌اند. عبارت‌هایی که توسط افراد دخیل در بحث بکار برده می‌شوند ممکن است بیش از یک معنی داشته باشند — دارای ابهام باشند — و چنین ابهامی توسط اصحاب بحث تشخیص‌ داده ‌نشده باشد. برای روشن کردن و به سرانجام رساندن ناسازی ِ واژه‌ای باید ابهامات موجود شناسایی و سپس معانی جایگزین عبارت‌های مؤثر در بحث متمایز و پالوده شوند.

سه رده مباحثه را می‌توان از هم تمیز داد:

۱- مباحثه آشکارا گوهری (Obviously Genuine Dispute)،
۲- مباحثه‌ صرفاً واژه‌ای (Merely Verbal Dispute)،
۳- مباحثه‌ ‌ به‌پندار واژه‌ای و درواقع گوهری (Apparently verbal but really genuine).

در ادامه و به‌ترتیب به شرح هریک می‌پردازیم.

■ مباحثه‌ آشکارا گوهری

در مباحثه آشکارا گوهری طرفین بحث در راستینه‌ها یا در گرایش‌مندی به راستینه‌ها به‌صراحت و بی‌ابهام، ناسازند، وقتی ورزش موردعلاقه فرد آ بسكتبال است درحالی‌که فرد ب شیفته فوتبال است، ناسازی آن‌ها گوهری است و شاید چیزی هم نتواند آن‌ها را در این مورد سازگار كند. در زمینه‌ای دیگر، اگر آ پافشاری نماید كه دریاچه اورال در آسیای میانه قرار دارد (قرار داشت!) ولی ب آنرا انكار می‌کند، به‌طور مسلم یكی از آن‌ها دچار خطا است و یك نقشه جغرافیا می‌تواند اختلاف را به سرانجام رساند. مایه اختلاف چه در گرایش باشد یا در راستینه، مباحثاتی از این نوع همیشه دربردارنده نوعی ناسازی گوهری هستند. آنچه طرفین را از هم جدا می‌کند صرفاً لفظ نیست؛ بلكه اختلاف حقیقی در خود راستینه و یا در چگونگی برآورد [گرایشمندی - ارزش‌گذاری] راستینه است. این مباحثات "گوهری" را نمی‌توان با تعریف یا كاربرد لفظ دیگری از زبان به فرجام رساند و مورد آن‌ها یک مسئله زبان شناسانه نیست. البته، ممكن است مباحثه‌ای واقعی درباره‌ی خود واژه‌‌ها وجود داشته باشد — مثلاً درباره املای كلمات یا نحوه به‌کارگیری آن‌ها — و یا مباحثه‌ای واقعی درباره گرایش‌ها و ویژگی‌‌ها — مثل‌اینکه، ترس آموختنی یا یك ویژگی وراثتی است. اما در همه این موارد تنظیمات زبانی به رفع آن‌ها توانا نخواهد بود.

■ مباحثه‌یِ صرفاً واژگانی

نوع دومی از مباحثه نیز وجود دارد، مباحثه‌ی صرفاً واژه‌ای، كه در آن هرگز ناسازی گوهری بین طرفین وجود ندارد، اما به‌ظاهر چنین می‌نماید. در این نوع به‌احتمال بیش، بدفهمی یا بدکار گرفتن زبان مایه اصلی است. مسئله در بحث‌های واژه‌ای برخاسته از پیكر‌بندی تعدادی عبارت كلیدی برای بیان باورهاست كه به‌طور مبهم و چند‌پهلو به‌کاربرده شده‌اند، و غیبت ناسازی حقیقی بین طرفین توسط این چند پهلویی پنهان مانده است. یكی از اصحاب دعوی شاید عبارت مهمی را بد بكار گرفته باشد. شاید بعضی عبارت‌ها و واژه‌ها، كه در مباحثه اهمیت اساسی دارند، قابلیت برداشت‌های متفاوتی را داشته، كه گرچه كاربرد آن‌ها برای برداشت‌های متفاوت می‌تواند مجاز باشد ولی نباید موجب اغتشاش ِ ذهن شوند. وقتی اصحاب دعوا به این مسئله واقف نیستند، درگیری ظاهری در مباحثه می‌تواند ناشی از این مسئله باشد، یعنی كاربرد آن‌ها درست است، اما برداشت طرفین از این عبارت‌ها یا واژه‌ها متفاوت ‌است.

نكته‌یابی در این نوع مباحثات همیشه چندان ساده نیست، اما وقتی آشكار شوند، حل آن‌ها نسبتاً ساده و می‌توان با تشخیص اختلاف برداشت در واژه‌ها و عبارت‌های چندپهلو مباحثه را به سرانجام رساند. در این‌چنین زمینه‌ها ارائه یك تعریف خوب می‌تواند نقش اساسی در فهم متقابل اجرا نماید.

یكی از نمونه‌های كلاسیك این نوع مباحثات توسط ویلیام جیمز این‌گونه نقل گردیده است:

داستان ویلیام جیمز و مرد دونده

چند سال قبل، دریك اردوی تفریحی، وقتی پس از یک گردش تنها در اطراف به اردوگاه بازگشتم، افراد را درگیر دریك مجادله پرجوش‌وخروش متافیزیکی یافتم. مایه اصلی مباحثه یك سنجاب بود، فرض بر این بود یك سنجاب زنده خود را سفت بر تنه یك درخت قرار داده و در طرف مقابل تنه درخت یك فرد فرضی در نظر گرفته بودند كه سعی داشت نگاهش را به سنجاب بیندازد، اما هرقدر سریع به‌طرف سنجاب حركت می‌كرد، سنجاب هم با همان سرعت در جهت وی دور تنه درخت حرکت می‌کرد و تنه درخت را فاصل بین خود و فرد قرار می‌داد. بنابراین هیچ‌گاه فرد دونده و سنجاب رونده مقابل هم قرار نمی‌گرفتند. نتیجه مابعدالطبیعی مورد نزاع ازاین‌قرار بود: آیا فرد مذكور دور سنجاب می‌گردد یا نه؟ روشن بود او دور درخت می‌گردد، و سنجاب هم كه روی درخت هست، اما آیا دور سنجاب هم می‌گردد؟ این مباحثه در فراغت خیال ناشی از طبیعت بكر، به مباحثه‌‌ای كهنه و نخ‌نما تبدیل شده بود. هریك از افراد موضعی انتخاب و بسیار نیز در موضع خود سرسخت بودند، تعداد دو گروه نیز برابر بود. با رسیدن من به اردوگاه، هریك با استناد به من می‌خواستند گروه خود را گروه اكثریت اعلام نمایند. _ویلیام جیمز، پراگماتیسم، ۱۹۰۷.

نظر جیمز در ادامه داستان چنین است — بین این دو گروه درگیر، هیچ ناسازی گوهری وجود نداشت. گرایش نسبت به درخت و سنجاب خنثی و همه جوانب مسئله روشن بود، درباره روی دادن واقعه ‌همسازی وجود داشت. پس مسئله در کجا بود؟ در این مسئله مانند بسیاری دیگر، داستان چیزی بیشتر از واژه‌ها نبود. جیمز ادامه می‌دهد:

"چه طرفی حق‌به‌جانب است،" من گفتم، "بستگی دارد به معنای كاربردی شما از "به دور سنجاب چرخیدن". اگر منظور گذر از شمال و رسیدن به شرق و سپس جنوب و بعد غرب و سرانجام رسیدن به شمال او [سنجاب] است، آشكاراست كه فرد دور سنجاب می‌گردد. اما از طرف دیگر، اگر منظور در ابتدا، قرار گرفتن مقابل سنجاب، سپس سمت‌ راست، بعد پشت سر، سپس سمت چپ، سرانجام مقابل وی است، آشكاراست كه فرد نمی‌تواند دور سنجاب بگردد. حركت فرد برای جبران حركت سنجاب باعث می‌شود همیشه قسمت جلوی بدن سنجاب روبروی فرد دونده قرار گیرد و پشت وی همیشه در جهت دیگر باشد. با تمیز دادن این دو چیزی دیگری برای ادامه مباحثه باقی نمی‌ماند. دو گروه تا زمانی که در معنای كاربردی "دور زدن" همسازی نداشته نباشند هم‌درست و هم نادرست می‌گویند." _منبع قبل.

برای فرجام آوری این مباحثه نیاز به واقعیات جدیدی نبود، بعید هم هست كسی بتواند به این شیوه كمكی به حل نماید. آنچه نیاز بود، جیمز آن را فراهم ساخته بود: تمایز بین تعریف عبارت‌های كلیدی در استدلال. با ارائه تعاریف جایگزین برای عبارت "به دور سنجاب چرخیدن" نزاع به‌تمامی محو گردید. این ناسازی هرگز گوهری نبود. وقتی مباحثه صرفاً واژه‌ای است، می‌توان با آوردن تعاریف جایگزین، ابهام و چندپهلویی آن‌ها را از بین برد. در این مواقع باید نشان دهیم طرفین درگیر در مباحثه به‌راستی مخالف هم نیستند، و ممكن است هر یك به دفاع از گزاره‌های متفاوتی پرداخته باشند كه در آن‌ها یك یا چند واژه یكسان با برداشت یا معانی متفاوتی بكار گرفته‌شده‌. وقتی برای این واژه‌ها تعریف مناسب تهیه و ارائه گردید، آنگاه گزاره‌های متفاوت ناشی از كاربرد این واژه‌ها نیز متمایز خواهند شد و موضوع مورد مباحثه رفع خواهد گردید.

■ مباحثه‌ی به ‌پندار واژ‌گانی و درواقع گوهری

نوع سومی از مباحثه وجود دارد كه موسوم به مباحثه ‌ به‌پندار واژه‌ای ولی درواقع گوهری هستند. وقتی اصحاب مباحثه در مورد معنای عبارت‌ها دچار بدفهمی هستند، مباحثه دچار آشفتگی خواهد شد و مطابق آنچه گفته شد می‌توان مباحثه را به سرانجام رساند. گاهی مشاهده می‌شود منازعه فراتر از ‌کار گرفتن مختلف عبارت‌ها همچنان ادامه‌دار است، در این مواقع صرفاً تمیز چندگانگی كاربرد عبارت‌ها، منازعه را به‌قرار نمی‌رساند، زیرا ناسازی اصلی در جای دیگر هنوز باقیست — شاید در باورمندی[به راستینه‌ها] و به‌احتمال بیشتر در گرایش.

برای مثال، آیا فیلمی که در آن نمایش آشكار رفتارهای جنسی است باید به‌عنوان پورنوگرافی در نظر گرفته شود یا نه؟ فرد ج معتقد است که صراحت آن باعث می‌شود که پورنوگرافی و موهن باشد؛ ف معتقد است که زیبایی و ظرافت آن باعث می‌شود دارای جنبه هنری و نه پورنوگرافی باشد. آنها به‌طور آشکارا در مورد معنی "پورنوگرافی" اختلاف نظر دارند - اما پس از رفع این ابهام، به احتمال زیاد طرفین هنوز در قضاوت خود درباره آن فیلم اختلاف‌نظر خواهند داشت. این که آیا فیلم «پورنوگرافی» است ممکن است با تعریفی از این عبارت حل شود، اما به احتمال زیاد اختلاف نظر عمیق‌تری هویدا میشود. کلمه "پورنوگرافی" آشکارا در خود دارای پیوست تحقیرآمیز است. ج، که فیلم را قابل‌اعتراض می‌داند، واژه "پورنوگرافی" را به یک شکل می‌فهمد می‌کند، حال آن‌که ف، که فیلم مورد تأیید او است، واژه "پورنوگرافی" را متفاوت بکار می‌گیرد. آیا نمایش آشكار رفتارهای جنسی در یك فیلم آن را قابل اعتراض و در نتیجه "پورنوگرافی" می‌سازد؟ ج و ف در استفاده از  واژه متفاوت‌اند، اما گرایشمندیِ هر دویِ آنها درباره معنیِ احساسی این واژه بسیار منفی است؛ آنها همچنین در مورد معیارهای استفاده از واژه منفی "پورنوگرافی" اختلاف نظر دارند.

■ روندنما برای تمیز گونه‌های ناسازی در مباحثات

استفاده از یك "روند نما"، در تشخیص و درك انواع مباحثات سودمند خواهد بود. پس، هنگامی که با مشاجره‌ای برخاسته از گفتمانی روبرو می‌شویم، ابتدا می‌پرسیم آیا ابهامی وجود دارد که می‌توان با روشن ساختن معانی جایگزین آن را برطرف کرد. اگر چنین است، می‌پرسیم، آیا از بین بردن آن مسأله زبانی، مسئله حل می‌شود‌ یا نه. اگر چنین است، این اختلاف صرفاً واژه‌ای است. اگر چنین نباشد، آنگاه اختلاف گوهری است، گرچه ممکن است به نظر صرفاً واژه‌ای بیاید.

روندنما برای تمیز گونه ناسازی مباحثه.
روندنما برای تمیز گونه‌های ناسازی در مباحثه.

  سه رده مباحثه شرح داده را می‌توان به‌صورت زیر خلاصه کرد:

  • در مباحثات آشكارا گوهری، هیچ ابهام معنایی موجود نیست و اصحاب دعوی در گرایش یا رویداد باوری ناساز هستند.
  • در مباحثات صرفاً واژه‌ای، فقط ابهام معنایی حضور دارد ولی هیچ‌گونه ناسازی گوهری وجود ندارد.
  • در مباحثات به ‌پندار واژه‌ای كه به‌واقع گوهری هستند، ابهام معنایی حضور دارد و اصحاب مباحثه در گرایش یا رویداد باوری، یا در معیار برای كاربرد بعضی واژه‌ها ناسازگار هستند.

تمرین

آ. از میان مسائل اجتماعی یا سیاسی روز سه مورد را پیدا نموده، به قسمی که: دریكی ناسازگاری گوهری و در دیگری صرفاً واژه‌ای و در سومی به‌پندار واژه‌ای ولی به‌واقع گوهری باشد. در هر حالت ناسازگاری مربوط را توضیح دهید.


ب. درباره هركدام از مباحثات زیر بحث كنید. اگر مباحثه آشكارا گوهری است، با توجه به گزاره مربوط، موضع هر یك از دو طرف را نمایان‌سازید. اگر مباحثه فقط واژه‌ای است، با روشن ساختن برداشت هر یك از طرفین از واژه‌ها یا عبارت‌های كلیدی كه مبهم بكار گرفته‌شده، منازعه را به سرانجام‌ رسانید. اگر منازعه به ‌پندار واژه‌ای و درواقع گوهری است، ابهام معنایی را مشخص و ناسازگاری گوهری موجود را توضیح دهید.

۱.

آ: پیتر بزرگ‌ترین گل زن در تاریخ مسابقات بیس‌بال بود، او در لیگ برتر بیشترین گل را به ثمر رسانده است.

ب: نه، آرون شایسته این عنوان است. او در مسابقات داخلی در لیگ برتر بیشترین گل را به ثمر رسانده است.


۲.

آ: باوجود گذشت سال‌های بسیار، نمایشنامه‌های سوفوكلس هنوز بسیار زیاد بما نزدیك است. آن‌ها به مسائل و ارزش‌های همیشگی بشر همچون، عشق و ازخودگذشتگی، نزاع نسل‌ها، مرگ و زندگی — كه هم‌اكنون نیز به همان اهمیت دو هزار سال پیش است، پرداخته‌اند.

ب: هرگز با تو موافق نیستم، سوفوكلس چیزی ندارد تا درباره مسائل مبرم و عاجل به ما بگوید. تورم، بیكاری، رشد جمعیت و بحران انرژی. نمایشنامه‌های او ربطی به امروز ما ندارند.


۳.

آ: آقای جان سون پدر شگفت‌انگیزی برای فرزندان خود است. برای آن‌ها خانه‌ای زیبا در منطقه‌ای مناسب تهیه‌کرده، هر چه را كه بخواهند یا احتیاج داشته باشند برایشان خریده و تدارک مفصلی را برای تحصیل آن‌ها فراهم ساخته است.

ب: من فكر نمی‌کنم آقای جانسون اصلاً پدر خوبی باشد. او آن‌قدر مشغول بده و بستان است كه دیگر وقتی برای فرزندانش باقی نمی‌ماند. آن‌ها به‌سختی وی را می‌شناسند مگر به‌عنوان كسی كه صورت‌حساب‌ها را پرداخت می‌کند.


۴.

آ: شرایط کسب‌وکار برای شركت مهتاب همچنان خوب است. فروش آن‌ها نسبت به سال گذشته در همین موقع ۲۵ درصد افزایش نشان می‌دهد.

ب: نه، کسب‌وکار آن‌ها آن‌قدرها هم خوب نیست. سود آن‌ها امسال نسبت به همین موقع در سال قبل ۳۰ درصد كاهش نشان می‌دهد.


۵.

آ: درآمد شركت آفتاب نسبت به سال گذشته بسیار افزایش داشته، من خودم این را در دفاتر سالانه آن‌ها مشاهده كردم.

ب: نه، درآمد واقعی آن‌ها از سال قبل خیل هم كمتر است، آن‌ها به دلیل گزارش دروغ و گمراه‌کننده توسط اداره دارایی تحت بررسی هستند.


۶.
آ: پروین دانش‌آموز بسیار خوبی است. او در مورد هر چیزی سرزنده و علاقه‌مند است و پرسش‌های بسیار هوشمندانه‌ای در كلاس مطرح می‌کند.
ب: پروین یكی از بدترین دانش‌آموزانی است كه من هرگز دیده‌ام. او هیچ‌وقت تكلیف‌هایش را به‌موقع انجام نمی‌دهد.


 ۷.
آ: او با اراده آزاد خود این كار را كرد ، هیچ فشاری بر وی تحمیل نگردید؛ هیچ تهدیدی انجام نگرفت؛ مورد هیچ نوع تحریك انگیزه قرار نگرفت، یك فشار جزئی هم وجود نداشت. او در آن مورد متعهد بود و شخصاً اقدام كرد.

ب: این امكان ندارد. هیچ‌کس اراده آزاد ندارد، زیرا هر كاری را كسی انجام دهد — ناچار از توارث و محیط هموار ناپذیر و قانون علت و معلول طبیعت سرچشمه گرفته است.


۸.
آ: پروفسور گری یكی از سازنده‌ترین اعضای دانشگاه است، فهرست انتشارات او از همه همكارانش طولانی‌تر است.

ب: من او را به‌عنوان یك دانشگاهی سازنده قبول ندارم. او معلم بسیار بزرگی است، اما وی در تمام دوره كاری خود هیچ ایده یا كشف جدیدی را ارائه نكرده است.


۹.
آ: سرانجام پرویز از دست آن پیكان قدیمی راحت شد. حالا با یك ماشین جدید سمند رانندگی می‌کند.

ب: نه، پرویز یك ماشین نو نخریده، آن سمند سه سال كار كرده است.
 


۱۰.
آ: امیر سرانجام از دست آن پژو قدیمی راحت شد و یك ماشین جدید خرید.

ب: نه، امیر ماشین جدید نخریده، پونتیاك جدیدی كه با آن رانندگی می‌کند متعلق به هم‌اتاقی‌اش است.
 


۱۱.
آ: محل زندگی پروین فاصله زیادی تا دانشگاه دارد. یك روز كه رفته بودم او را ببینم، تقریباً دو ساعت طول كشید تا به خانه‌اش رسیدم.

ب: نه، پروین این‌قدر دور از دانشگاه زندگی نمی‌کند، من یك روز كه با ماشین به خانه او رفتم، در كمتر از ۱۰ دقیقه رسیدم.
 


۱۲.
آ: سناتور گری مرد بسیار خوب و یك آزادیخواه واقعی است، او به هر برنامه پیشرفته و مفیدی كه برای قانون‌گذاری ارائه می‌گردد رأی می‌دهد.
ب: به نظر من او یك آزادیخواه نیست، بلكه این بخیل پیر كمتر از هر كس دیگری از درآمد خود، به امور ارزشمند می‌پردازد.
 


۱۳.
آ: دانشگاه وینماك تأکید بیش‌ازاندازه‌ به ورزشكاران خود دارد زیرا دارای بزرگ‌ترین استادیوم دانشگاهی جهان است و بجای رسیدن به فضای کلاس‌ها كه بدجور به تعمیر نیاز دارند، مشغول ساختن تأسیسات ورزشی است.

ب: نه، دانشگاه وینماك تأکید زیادی به ورزشكاران خود نمی‌کند. استانداردهای دانشگاهی آن نیز بسیار بالاست، دانشگاه فعالیت‌های فوق‌برنامه بسیار زیادی جز ورزش را اداره می‌کند.


۱۴.
آ: گوشت گوساله سرخ‌شده در مهمانی دیشب واقعاً بی‌مزه بود، تعدادی مهمان هندو آنجا حضور داشتند كه خوردن گوشت گوساله خلاف دین آن‌ها بود.
ب: بی‌مزه، هرگز، آن مزه دارترین غذایی بود كه مدت‌ها مثل آن نخورده بودم، خیلی خوش‌مزه بود.


۱۵.
آ: مطابق با گفته دفتر آمار كار، تعداد بیكاران كمی بیشتر از هشت میلیون نفر در كشور است.

ب: نه، هرگز، بیشتر از ۱۵ برابر این تعداد، بیكار وجود دارد. بنا بر گزارش اقتصادی رئیس‌جمهور ۱۶ میلیون نفر در این كشور دارای كار هستند و گزارش ثبت‌احوال خبر از جمعیت بیشتر از ۲۸۰ میلیونی می‌دهد. بنابراین مطابق ارقام دولت بیشتر از ۱۲۰ میلیون آدم بیكار در این كشور وجود دارد.


۱۶.
آ: میانگین هوش فارغ‌التحصیلان كالج بیشتر از میانگین هوش دانشجویان سال اول است، زیرا فارغ‌التحصیل شدن از كالج نیاز به هوش بیشتری دارد تا پذیرفته شدن در آن.

ب: نه، میانگین هوش فارغ‌التحصیلان كالج بیشتر از دانشجویان سال اول نیست زیرا هر فارغ‌التحصیل كالج روزی دانشجوی سال اول بوده و هوش افراد از سالی به سال دیگر تغییر نمی‌کند.


۱۷.
آ: درخت در یك سرزمین بایر و تنها كه كسی نیست تا صدایی را بشنود، بی‌صدا فرومی‌افتد. صدا تا شنیده نشود وجود ندارد.

ب: نه، چه كسی باشد چه نباشد، در هم شكستن و فروافتادن درخت موجب لرزش هوا خواهد شد و این در هر شرایطی صدا ایجاد خواهد كرد.


۱۸.
آ: با توجه به صفحات مالی روزنامه‌ها، فراوانی پول بیشتر از ۶ ماه قبل است.

ب: این نمی‌تواند درست باشد، من دیروز در یك گزارش دولتی خواندم كه پول سوزانده شده در بانك مركزی در نیمه قبل سال، بیشتر از پول‌های جبران شده در این نیمه سال است. بنابراین فراوانی پول كمتر است نه بیشتر.


۱۹.
آ: آقای گرین یك مسیحی واقعی است. او نیك هرکسی را می‌گوید و هیچ‌گاه آن‌قدر مشغول نیست تا نتواند خدمت دوستانه‌ای را به كسی كه نیاز دارد ارائه ندهد.

ب: من از آقای گرین به‌عنوان یك مسیحی نام نمی‌برم. او یكشنبه‌ها یا در خانه مشغول كار در باغچه حیاط است یا برای بازی و مسابقات گلف در خارج شهر بسر می‌برد، از این سال تا آن سال در كلیسا پیدایش نمی‌شود!


۲۰.
آ: از همسرت درباره آن نپرس، تو باید قضاوت خودت را بکار بندی.

ب: من قضاوت خودم را به کاربستم، و مطابق آن، باید از همسرم بپرسم.

توجه: