۴.۱ استدلال و ایضاح (تبیین)

تبیین

.

بازنمود

.

ایضاح

.

Explanation

.

گروهی گزاره که بعضی رویداد‌ها را شرح می‌دهد، آنگونه که با پذیرش آن‌ها جنبه مسئله مانند آن رویدادها (درصورت وجود) حذف یا از آن کاسته گردد.

استدلال و تبیین در سخن - درآمد به منطق
برج بابل/اشر

دو قطعه زیر را مقایسه نمایید:

(۱)- گنجینه خود را در بهشت بگذار، نه موش‌های جونده، نه حشرات و نه زنگار آن‌ها را به‌ باد خواهند‌ داد، آنجا دزدی قفل صندوق تو را نخواهد شکست. زیرا آنجا كه گنج خود ‌نهی دل خود نیز می‌نهی.

(۲)- آن (برج) بابل نام گرفت؛ زیرا خداوندگار خدا، زبان زمینیان پریشان کرده بود.

قطعه یكم آشكارا یك استدلال است. نتیجه عبارت است از «گنج‌ها را باید در بهشت ذخیره کرد» و مقدمه كه با "زیرا" مشخص‌‌ شده، عبارت است از «دل هر فرد آنجاست كه گنج او آنجاست». اما قطعه دوم، كه در آن نیز "زیرا" بكاررفته، استدلال نیست. این بازنمود (چونی) آن است، یعنی: چه شد برج (كه به ساخت آن در سِفرِ پیدایش اشاره شده) بابل نامیده شد. برج این نام را به خود گرفت چون پیش از [ساخت] آن، همه‌ی مردمان به زبان واحد سخن می‌گفتند و پس ‌از آن، پریشانی گویش، با پیدایش زبان‌های مختلف، بر آن‌ها چیره گردید. [*]- بنا‌ به اساطیر توراتی برج بابل را اهالی بابل (Babel) به‌قصد دستیابی به بهشت/خدا ساختند و یهوه خدای یهود خشمگین شد و زبان چنان پریشان كرد كه هیچ‌کس گفت دیگری ندانست و گوناگونی زبان‌ آغاز شد. “بابل“ در زبان بابلی به معنی “دروازه خدا“ و در عبری “با درهم سازی گیج کردن و پریشان كردن“ است. در متن چنین فرض است كه خواننده نام برج را می‌داند و غرض متن چگونگی برگزیدن این نام است. عبارت «‌آن (برج) بابل نام گرفت» نتیجه یك استدلال نیست، بلكه فقط تكمیل چگونگی نام‌گذاری برج است. همین‌طور عبارت «زیرا خداوندگار خدا، زبان زمینیان را پریشان ساخته ‌بود» مقدمه نیست؛ و نمی‌تواند به‌عنوان دلیل بر داشتن این نظر باشد كه نام برج بابل است، زیرا این واقعیت كه نام این برج بابل است برای مخاطبان متن از پیش دانسته انگاشته شده‌. در این زمینه "زیرا" نشانگر بازنمود [یا تبیین] نام گرفتن برج به بابل است.

این دو قطعه آشكار می‌کنند كه، قطعات متنی می‌توانند بسیار شبیه هم باشند ولی كاركرد كاملاً متفاوت داشته ‌باشند. اینكه یك متن استدلالی یا تبیینی ‌است بستگی به غرضی دارد كه متن در پی آن است. اگر قصد تثبیت درستی گزاره‌ای مانند "الف" است و برای پشتیبانی آن گواه‌ای مانند "ب" را آورده، می‌توان بطور درخور آن را به‌صورت "الف زیرا ب" پیكر‌بندی نمود. به این طریق ما برهانی را برای "الف" فراهم‌ می‌آوریم. اكنون فرض كنید دانسته است که "الف" درست است. در این حالت نیازی به ارائه دلیل (استدلال) برای پشتیبانی آن نیست — و ممكن است بخواهیم شرحی براینکه چه شده که "الف" درست است ارائه دهیم. در این مورد نیز می‌توان گفت "الف زیرا ب" — اما در این حالت، دلیل (استدلال) برای "الف" نیاورده‌ایم بلكه فقط "الف" را توضیح داده‌ایم.

در پاسخ به پرسشی درباره رنگ ظاهری اخترنما‌ها (quasars اجرام آسمانی كه بسیار دور از كهكشان ما قرار دارند) یكی از دانشمندان می‌نویسد:

استدلال و تبیین در سخن - درآمد به منطق
اختروش

دورترین اختر‌وش‌‌ها به‌صورت نقاط درهم‌فشرده‌ از پرتو‌های مادون‌ قرمز به نظر می‌رسند. زیرا در فضا اتم‌ هلیوم وجود دارد (حدود دو اتم در هر مترمکعب)‌ كه باعث جذب رنگ آبی می‌شوند، اگر شما رنگ آبی را از نور سفیدِ قابل‌رؤیت جدا کنید، آنچه باقی می‌ماند رنگ‌ قرمز است. در سفر چند بیلیون ساله نوری خود به زمین، اختروش‌ها آن‌قدر رنگ آبی از دست ‌می‌دهد كه آنچه می‌ماند فقط مادون ‌قرمز است.

نویسنده متن بالا برآن نیست تا خواننده را متقاعد كند كه اختروش‌ها دارای رنگ ظاهری آن‌گونه‌اند، بلكه غرض آن است تا علت آن بازنموده شود.

گاه ممکن است یافتن آنچه یک نویسنده در نظر دارد، یعنی، اینکه قصد وی فقط تبیین (بازنمود) بعضی امور یا استدلال برای نتایجی است که در تبیین نقش ضروری دارند، مشکل باشد. برای مثال، در اینجا قطعه متنی است که می‌توان آن را به هر یک از دو صورت تفسیر کرد.

مایلم ویژگی منحصربه‌فرد دیگری از آب، که برای تداوم زندگی بر روی زمین حیاتی است، را برجسته ‌نمایم. همان‌طور که آب سرد می‌شود و به نقطه انجماد نزدیک می‌شود، به ناگهان و وارون "همرفتی طبیعی" الگوهای مایعات که لایه سردتر آن پایین می‌رود، چگالی آب کاهش می‌یابد. این وارونگی باعث می‌شود که لایه‌های سردتر آب به سطح اقیانوس‌ها یا دریاچه و به سمت بالا بروند. اکنون این مقدار عظیم آب از بالا به پائین یخ خواهد زد. اگر این ویژگی منحصربه‌فرد آب نبود، اقیانوس‌ها و دریاچه‌ها مدت‌ها بود از کف به سطح کاملاً یخ‌زده بودند؛ و این، عواقب وخیم برای هر حیات وابسته به آبِ مایع درروی زمین به دنبال داشت. 

ممکن است بیش از یک نتیجه از یک متن و درنتیجه دو استدلال را استخراج کرد. به همین شیوه، ممکن است به‌وسیله ارائه راستینه‌های (امورواقع) یکسان به تبیین بیش از یک‌ چیز پرداخت و بنابراین دو تبیین را ارائه کرد. در مثال زیر:

واژه‌نامه انگلیسی آکسفورد یک واژه‌نامه تاریخی است که در آن به‌قصد نشان دادن تحول هر واژه ارجاعات لازم با شروع از قدیمی‌ترین کاربرد شناخته‌شده آن ارائه می‌گردد. بنابراین کار اصلی و نیز یک ورزش محبوب برای هزاران داوطلب علاقمند به واژه‌ها است تا برای آن پیش‌آیندی (antedating) نمایند: یعنی، زودترین ارجاعات قبل‌تر ازآنچه هم‌اکنون شناخته‌شده را پی‌جویی و بیابند.

عبارت «پیش‌‌آیندی کار اصلی سازندگان آن فرهنگ است» شرحی بر این راستینه است که واژه‌نامه انگلیسی آکسفورد یک واژه‌نامه تاریخی است. این راستینه درباره این واژه‌نامه، تبیینی بر این نیز است که چرا برای علاقه‌مندان به واژه‌ها پیش‌آیندی یک ورزش محبوب است. 

چگونه می‌توان پی‌برد غرض یك‌ متن تبیین (بازنمود) یا متقاعد کردن است؟ با رجوع به‌صورت "الف زیرا ب" وضعیت "الف" را ازنظر نویسنده مورد پرسش قرار می‌دهیم. آیا به‌راستی گزاره "الف" نیازمند اثبات ‌است؟ در این صورت ممکن است "زیرا ب" مقدمه یا مقدماتی را برای پشتیبانی "الف" و "الف زیرا ب" یك استدلال باشد. آیا "الف" گزاره‌ای است كه درستی ‌آن آشكار انگاشته شده است، یا حداقل درزمینهٔ متن چنین‌ است؟ در این صورت ممكن ‌است "زیرا ب" توضیحی ‌باشد كه ‌چرا "الف" درست ‌است، بنابراین "الف زیرا ب" یك بازنمود (تبیین) خواهد ‌بود.

درواقع، یک تبیین [ایضاح / بازنمود] گروهی گزاره است که بعضی رویداد‌ها را شرح می‌دهد، آنگونه که با پذیرش آن‌ها جنبه مسئله مانند آن رویدادها (درصورت وجود) حذف یا از آن کاسته می‌گردد.

در یك قطعه تبیینی [بازنمودی]، باید آنچه درباره آن توضیح داده شده را از اینکه خود توضیح چه است، تمیز داد. در مثال بابل، که در ابتدای این قسمت آمد، آنچه توضیح داده شده این است که چگونه برج بابل این نام را بر خود گرفت؛ و توضیح ارائه‌شده این است كه خدا زبان تمام زمینیان را دچار پریشانی کرده بود. در مثال اخترشناسی آنچه توضیح داده‌شده این راستینه است که به‌نظر می‌رسد اخترنماها قرمز هستند؛ و خود توضیح این است که هنگام سیر نور از اخترنما از فاصله بسیار دور به زمین، تمام نور آبی‌ی آن فیلتر می‌شود.

اگر به زمینه متن توجه شود، معمولاً می‌توان "تبیین" از "استدلال" را تمیزداد. البته، همیشه نیز قطعاتی از متن كه غرض آن روشن‌ نخواهد شد، باقی خواهد ‌ماند؛ ممکن است چنین قسمت‌هایی مستلزم ارائه "قرائت‌های" جایگزین و به‌همان اندازه قابل قبول باشند — که از یک سو بتوان آنها را بعنوان استدلال و از دیگر سو بعنوان تبیین تفسیر کرد.




تمرین

۱.راز خاصی در جذابیت عقیده مالیات ساده (غیر مرکب) نهفته نیست. سیستم مالیات فعلی به‌طور گیج‌کننده پیچیده و برآورد آن پرهزینه است. این سیستم به مصرف‌کنندگان پاداش داده و پس‌انداز کنندگان را جریمه می‌کند، یعنی برعکس آن چیزی که برداشت عمومی از اقتصاد است. و در بسیاری از حالت‌ها آشكارا غیرمنصفانه استبرای مثال بسیاری از  زوج‌های ازدواج‌کرده مالیات فراوان بیشتری بر جمع درآمد دونفره خود از زوج‌های ازدواج نکرده که هر یک پرونده مالیات جداگانه دارند، پرداخت می‌کنند.  __David E. Rosenbaum انجمن فراخوان برای مالیات ساده  18 January 1996
حل:
این قطعه متن در نگاه اول مشتمل بر توضیحی است که چرا مالیات ساده خوب است:
این خوبی به خاطر نقایص سیستم فعلی است که چند مورد از آن نیز ذکرشده.
اما می‌توان متن را به‌عنوان یک استدلال در پشتوانگی سیستم مالیات ساده نیز در نظر گرفت.
کاستی‌های سیستم فعلی مقدمات استدلال هستند و حکم(که به‌صراحت ذکر نشده) عبارت است از اینکه سیستم فعلی مالیات با سیستم مالیات ساده جایگزین شود.

     اینکه کدام‌یک از این دو تفسیر به‌قصد نویسنده نزدیک‌تر است، بستگی به زمینه متن دارد. اگر منظور سبک‌سنگین کردن سیستم مالیات جایگزین است، این قطعه متن به‌طور عمده یک توضیح است. اما با توجه به اینکه متن در گزارش انجمن فراخوان برای مالیات ساده آمده است، می‌توان نتیجه گرفت وظیفه متن به‌طور عمده ارائه استدلال در پشتوانگی موضع آن‌هاست.
۲دیوید برنشتاین [در «تنها یک جا برای جبران خسارت: آمریکایی‌های آفریقایی تبار، مقررات کار و دادگاه‌ها از بازسازی تا قرارداد جدید، 2001»] قوانین کار را در مرکز شرایط سخت سیاهپوستان آمریکایی قرار داده است. بسیاری از این قوانین به ظاهر بی‌طرف (برای مثال، قوانین صدور مجوز، قوانین حداقل دستمزد و قوانین مذاکره جمعی / در مذاکرات بین کارگران و کارفرمایان) مستقیماً با هدف خنثی سازی پیشرفت اقتصادی و اجتماعی سیاهان انجام می‌شد یا اگر نبود، به سرعت به این کاربرد روی آورد. بیشتر بازار کار آمریکا به اتحادیه‌هایی واگذار شد که سیاهان، به جز اندک، از آنها مستثنی بودند. شکاف طولانی مدت بین نرخ بیکاری سیاه و سفید دقیقاً از زمان مداخله دولت به نفع کارگران شروع شد. بطور خلاصه (برنشتاین استدلال می کند) پیروزی‌های نیروی کار آمریکایی از دست دادن سیاه پوستان آمریکایی بود.  _Ken I. Kirsch, “Blacks and Labor—the Untold Story,” The Public Interest, Summer 2002
۳.
استدلال و تبیین در سخن - درآمد به منطق
امروزه استفاده نكردن از حیوانات در تحقیقات غیراخلاقی و خودخواهانه است، توقف این تحقیقات صدمه‌ای است که نتیجه آن به نسل‌های آینده منتقل خواهد شد.  _National Academy of Science Institute of medicine , 1996
۴.حیواناتی که بدون ویژگی ارثی منجر شونده به تولیدمثل به دنیا می‌آیند، به‌تدریج از بین خواهند رفت. ولی آن‌هایی که به تولیدمثل می‌پردازند، موفق‌ترین‌هایی هستند که ژن‌های خود را به نسل‌های بعدی منتقل می‌نمایند. اگر عوامانه صحبت کنیم، احساس جنسی احساس خوبی است، زیرا در گذر تحول زمان حیواناتی که تمایل به مسئله جنسی دارند فرزندان بیشتر از آن‌هایی که فاقد آن هستند به وجود خواهند آورد.     _ The Science, feb. 2000
۵.تغییرات واقعی هستند. تغییرات فقط در ظرف زمان ممکن می‌شوند، بنابراین زمان باید چیزی واقعی باشد.    __امانوئل كانت  - “Transcendental Aesthetic section 2. Critique of Pure Reason 1781
۶.
استدلال و تبیین در سخن - درآمد به منطق
ستاره شناسان با استفاده از رصدخانه پرتو X—چاندرا در سال 2000 شواهدی از یک شئ چرخنده سریع موسوم به تپنده اختر (تپ اختر)—  در صورت فلکی قوس واقع 15,000 سال نوری از زمین— که به وجود آمده از یک انفجار دیدنی از یک توده ستار  بود— را یافتند که توسط چینی‌ها در سال 386م ثبت شده بود.  این به دانشمندان امکان تعیین سن دقیق تپ اختر  را خواهد داد. دکتر ویکتوریا کاسپی از دانشگاه مک گیل در مونترال، که مدیر گروه بررسی تپ اختر  سال 386 بود در یک کنفرانس در سان دیگو اظهار داشت: "تعیین سن واقعی اجسام آسمانی بسیار دشوار است. به همین دلیل، سوابق تاریخی از ابر نو اخترها دارای اهمیت بسیار زیاد است."  _J. N. Wilford, “Scientists Link Pulsar to Supernova,” The New York Times, 11 January 2001
حل:
این را می‌توان به‌عنوان یک استدلال یا یک ایضاح تعبیر کرد. برای کسی که شک دارد سوابق تاریخی ابر نو اخترها دارای اهمیت است، این متن می‌تواند یک استدلال باشد موظف به تثبیت چنین اهمیتی است.  اما ازآنجاکه چنین سوابقی درزمینهٔ متن موردشک نیست، این متن می‌تواند توضیحی بر اهمیت سوابق تاریخی باشد.
۷.سیاهچاله‌ها چیزهایی با چنان گرانش عظیم‌اند که هیچ‌چیز نمی‌تواند از آنان بگریزد(حتی نور) سریع‌ترین چیز در کیهان. هر چیزی به سیاهچاله نزدیک شود به‌سوی آن کشیده شده و ناپدید می‌گردد، مثل آنکه به درون چاهی فرورود.ازآنجاکه نور هم نمی‌تواند از آن بگریزد، این حفره ظاهری سیاه دارد.  _Astronomy March 1992
۸.ذكر علل حالاتی از امور، چشم‌پوشی از خود آن‌ها نیست. امور به خاطر نتایجشان هست که توجیه یا محکوم می‌گردند نه بر اساس وضعیت پیشین آن‌ها.    __جان دیوی John Dewey, The Liberal College and Its enemies, The Independent 1924
۸.من موسیقی واگنر را از هرکس دیگر بیشتر دوست دارم. آن‌قدر صدای آن بلند است که می‌توان تمام‌وقت صحبت کرد بدون آنکه بشنوی دیگری چه می‌گوید.   __اسکاروایلد، تصویر دوریان گری- Oscar Wilde, The Picture of Dorian gray 1891
۱۰.عشق را نمی‌تواند با چشم که با دل می‌توان دید، چنین است که بال‌های کیوپید/(خدای عشق رمی)Cupid چشم‌بسته نقش می‌آفریند.   __ویلیام شكسپیر_ A Midsummer Night’s Dream act 1scene 2 primates
۱۱.اعضای راسته پیشرفته پستانداران زمان طفولیت طولانی‌تر نسبت به بقیه پستانداران دارند، عقیده چنین است که اعضای نابالغ احتیاج به وقت بیشتری دارند تا ارتباطات دنیای اجتماعی پیچیده و بی‌همتای خود را دریابند. __ The Science- March 1995
۱۲.احتمال اینکه رئیس‌جمهور آمریکا توسط سوءقصد کشته یا ناتوان گردد، همیشه بیشتر از بیماری‌ است، بنابراین سرویس‌های امنیتی وی باید بیشتر مراقب بهداشت و سلامتی وی باشند تا پزشکان رئیس‌جمهوری.   __ Journal of Medicine 5 Oct. 1995
۱۳.اغلب مردم تورم را صرفاً به‌عنوان یک علامت موذی در نظر می‌گیرند. اما تورم فقط یک نشانه جراحت نیست، تورم میتواند–در یک دور فاسد–به تداوم جراحت بپردازد. به‌این‌علت‌ كه ناهنجاری‌هایی شبیه آرتروز می‌تواند عاجز کننده، مزمن و سخت معالجه باشند. و به‌این‌علت‌ بیماران مبتلا، خطر اثرات جانبی داروهایی را می‌پذیرند که فقط موجب تسکین موقت می‌گردند.  __ Jerome Groopman “Superaspirin,” The New Yorker June 1998
۱۴.چرا دخترها در کلاس‌های علوم از پرسیدن می‌ترسند؟ چرا آن‌ها بیشتر از پسرها به این نتیجه می‌رسند كه علوم كم فایده و کم‌کشش است؟ این ویژگی‌ها به آن‌ها آموخته شده، والدین و آموزگاران به آن‌ها این‌گونه آموخته‌اند.  __Why Are There Fewer Women? -Michigan Alumnus Oct. 1995
حل:
در ظاهر می‌تواند توضیحی بر این باشد که چرا دخترها از علوم می‌ترسند و کمتر از پسرها آن را جذاب می‌یابند. اما نیز یک استدلال در پشتیبانی این ادعاست که این نتایج آموختنی هستند، و بنابراین والدین و معلمان باید بیشتر دختران را نسبت به علوم تشویق کنند.
۱۵.مقاومت بورژوازی ده برابر نسبت به سقوط آن افزایش یافته (حتی در یک کشور)، قدرت آن فقط در شدت سرمایه بین‌الملل و پیوستگی بین‌المللی بورژوازی نیست، بلکه و بعلاوه در نیروی عادت به افزایش تولید کوچک نیز نهفته است. متأسفانه تولید کوچک هنوز در سراسر جهان گسترده است. تولید کوچک موجب زایش پیوسته سرمایه‌داری و بورژوازی می‌گردد؛ روزبه‌روز، ساعت‌به‌ساعت، لحظه‌به‌لحظه، و در مقیاس‌های انبوه. به خاطر همه این دلایل است که دیکتاتوری پرولتاریا ضروری است، و جنگی که در آن ثبات قدم، نظم، استواری، و شکست‌ناپذیری، نیاز اصلی است.   __ولادیمیر لنین-Left Wing Communism: An Infantile Disorder,
۱۶.افزایش مجازات زندان موجب کاهش نرخ جرم نمی‌شود چون تعداد کمی از جرائم منجر به زندانی شدن یا دستگیری می‌گردد. این به این خاطر نیست که قضات با مجرمین به‌ملایمت رفتار می‌کنند بلکه 90 درصد از جرائم یا اصلاً گزارش نمی‌شوند یا حل‌نشده باقی می‌مانند.   __ “Look to More Cost-effective Antidotes Than Prison”, New York Times, 25 January
۱۷.از آنجائی که گرانش با جرم شیء افزایش می‌یابد، اشیاء سنگین کشش بیشتری را بروز می‌دهند. و هرچه شما نزدیک‌تر به شئ شوید گرانش قویی‌تر خواهد شد، لذا کوتوله‌های سفید ستاره‌های مرده‌ای که با جرمی به‌اندازه خورشید در فضایی به‌اندازه کره زمین فشرده شده‌اند این‌چنین گرانش قوی را نشان می‌دهند.
۱۸.موش‌های مادر با توجه به نحوه خوراک خود با نسبت‌های بسیار متفاوتی دختر یا پسر به دنیا می‌آورند. وقتی گذران زندگی آن‌ها مناسب و با موش‌های قوی و چیره جفت گردند، به‌افراط فرزند پسر به دنیا می‌آورند. و چنانچه گذران سختی داشته یا اخیراً زایمان سخت و تلف‌شده را پشت سر گذاشته باشند، تعداد بیشتر دختر به دنیا می‌آورند.
     این‌گونه که به نظر می‌رسد که دخترها جنسیت "ارزان‌تر" حاصل‌شده هستند: مادران زمان کمتری را در مراقبت و لیس زدن آن‌ها صرف می‌کنند و هنگام از شیر گرفتن کوچک‌تر از پسرها هستند. آن‌ها همچنین جنس امن‌تری هستند، مطمئن از اینکه تعدادی نسل از خود باقی خواهند گذارد تا ویژگی‌های ژنتیک مادر خود را زنده نگاه دارند. پسرها، برعکس، جنس برنده محسوب می‌شوند، در تئوری تعداد نسل‌هایی به‌مراتب بیشتر از خواهرانشان می‌توانند تولید کنند. اینجاست که از جنبه تکاملی علت موجهی برای مادر وجود دارد تا به زائیدن پسرهای گران‌تر وقتی انرژی و منابع بیشتری دارند ادامه دهند و گزینش آن‌ها برای تولد ماده‌های خود-ایمن وقتی است که دورنما رو به کاستی می‌گذارد. مادرها به طریقی اطلاعات مربوط را از زیستگاه خود به دست آورده و آن‌ها را به تغییرات در نسبت جنسیتی هنگام زایمان انتقال می‌دهند.  __“How Biology Affects Behavior and Vice Versa”, New York Times, 30 May 1995.
۱۹.همه جنبش های قومی شمشیر دو لبه هستند. با آغاز خیرخواهانه، و گاهی وقت‌ها برای ترمیم روان‌های آسیب دیده جمعی، بیشتر آنها به تراژدی ختم می شوند، به ویژه هنگامی که سیاسی می شوند، همانطور که تاریخ آلمان نشان می‌دهد.  —Orlando Patterson, “A Meeting with Gerald Ford,” The New York Times, 6 January 2007
۲۰.اینکه همه کسانی که خوشحال هستند، به یک اندازه خوشحال هستند، درست نیست. یک دهقان و یک فیلسوف می‌توانند به یک اندازه راضی باشند، اما به یک اندازه خوشحال نیستند. خوشبختی شامل تعدد آگاهی های خوشایند است. یک دهقان این ظرفیت را ندارد که از خوشبختی یک فیلسوف برخوردار باشد. —Samuel Johnson, in Boswell’s Life of Johnson, 1766
توجه: