گرایش و باور
مفاهیم بنیادین منطق
درآمد به منطق فصل ۳ قسمت ۳
در قسمت پیشین، موضوع بحث، زبان جانبدار و زبان ناجانبدار بود و اینکه میداندار استدلال و تبیین، زبان ناجانبدار است. موضوع این قسمت «باورمندی» و «گرایشمندی» است و اینکه آدمها ممکن است در باور به راستینهها هماهنگ یا ناهماهنگ باشند. افزون براین، ممکن است در گرایشمندی (انگیزه) به این راستینهها نیز چنین باشند. در قسمت بعد بر مبنای آنچه اینجا خواهیم گفت شده به مباحثه (جدل) و «سرانجام آوری» آن میپردازیم.
۳.۳ گرایش و باور
انسانها ممكن است درباره راستینهها ناهماهنگ باشند. فرض كنید الف باور دارد كه مجازات مرگ مؤثرترین روش در جلوگیری از وقوع جنایت است، حالآنکه ب چنین باوری ندارد. تشخیص اینكه ادعای چه كسی درست است میتواند مشكل باشد، اما حداقل روشن است كه الف و ب در باورمندی ناهماهنگ هستند. بعلاوه آنها ممكن است در گرایشمندی [انگیزش] نسبت به عمل اعدام نیز ناهماهنگ باشند، یكی بکار گرفتن آن را تائید میکند و دیگری نمیكند. البته ممكن است هردو در باورمندی و هم در گرایش ناهماهنگ باشند.
■ باور و گرایش
باتوجه به آنچه در پاراگراف قبل آمد چهار حالت مختلف را در یک گفتگو میتوان تمیز داد. طرفین:
(۱) در باورمندی و هم در گرایش هماهنگ هستند؛
(۲) در باورمندی و هم در گرایش ناهماهنگ هستند؛
(۳) در باورمندی ناهماهنگ ولی در گرایش هماهنگ هستند؛
(۴) در باورمندی هماهنگ ولی در گرایش ناهماهنگ هستند.
اكنون هر حالت را بهنوبت بررسی خواهیم نمود:
۱. | الف و ب در باور و گرایش هماهنگ هستند. هردو در مؤثر بودن مجازات اعدام در كاهش نرخ جنایت هماهنگ هستند و درعینحال آن را منصفانه نیز میدانند. یا ممكن است آنها هردو در عدم تأثیر این مجازات در كاهش نرخ جنایت هماهنگ بوده و درعینحال آن را غیر منصفانه نیز میدانند. |
۲. | الف و ب ممكن است در باور و نیز در گرایش ناهماهنگ باشند، آنها ممكن است در اینكه مجازات اعدام واقعاً موجب كاهش در تعداد جنایت است و همینطور در منصفانه بودن اقدام به آن ناهماهنگ باشند. |
۳. | الف و ب ممكن است در باور ناهماهنگ ولی در گرایش هماهنگ باشند. الف باور دارد كه اعدام موجب كاهش تعداد جنایت میشود ولی ب آن را انكار میکند. درعینحال هردو ممكن است عمل كشتن را غیر اخلاقی دانسته؛ یا هردو، چوبه دار مكافات را حقاً جزای كسی بدانند كه مرتكب جنایت هولناكی شده است. |
الف و ب ممكن است در گرایش ناهماهنگ ولی در باور هماهنگ باشند. هردو بر این باورند كه مجازات اعدام در كاهش بیشتر نرخ جنایت مؤثر است. درعینحال، یكی از آنها این مجازات را برای بعضی از جنایات مناسب و ضروری دانسته، حالآنکه دیگری آن را در اصل و فارغ از آنكه چه نتیجهای به دست میآید، ظالمانه میداند. یا هردو ممكن است تأثیر مجازات اعدام را در كاهش نرخ جنایت نسبت به جایگزینهای ممكن برای آن غیر مؤثر دانسته، ولی بااینوجود، یكی آن را در پاسخ به بعضی جنایات منصفانه بداند، درعینحال دیگری از پایه آن را ظالمانه و نادرست بداند. |
هنگامیکه هدف رفع ناهماهنگی است، نباید تنها به راستینهها نظر داشت، بلكه تنوع گرایشها به سمت آن راستینهها را نیز باید در نظر گرفت. فرجامآوری گونههای جورواجور ناهماهنگیها، روشهای متفاوتی را نیز طلب مینماید. بنابراین وقتی هنوز آگاهی به نوع ناهماهنگی نداریم، در مورد روش فرجام آوری آن نیز روشنی نخواهیم داشت.
■ وقتی ناهماهنگی ِ طرفین بر سر باورهاست:
هنگامیکه موجب ناهماهنگی باورمندی است بهترین روش برای سازش، آشكارسازی راستینههای بهکاررفته در مباحثه است. چنانچه بهاندازه كافی اهمیت دارند، میتوان به پرسوجوی از شاهدان پرداخت، به اسناد و گزارشها مراجعه كرد و مانند اینها. پسازآنکه رخ دادن رویدادها آشكار و تثبیت شد و طرفین بر آنها موافقت كردند، بهاحتمالزیاد گفتگو به فرجام خواهد رسید. در این موارد روشهای علمی ِ پرسوجو[پژوهشهای میدانی مانند نظر سنجی] نیز مهیا هستند، كافی است آنها را بهطور صحیح به سمت راستینه [امر واقعی] كه در مورد آن عدم هماهنگی موجوداست هدایت نمود.
■ وقتی ناهماهنگی ِ طرفین بر سر گرایشهاست:
از طرف دیگر اگر ناهماهنگی بجای باورمندی در گرایشها باشد، روشهای ایجاد هماهنگی دارای گونگی بیشتر و درعینحال سرراستی كمتر است. پرسوجوی از شاهدان یا مراجعه به اسناد و گزارشها در این مورد ناكارا است زیرا در اساس، راستینهها [امور واقع] مدخلیتی ندارند. اختلاف بر سر اینكه رویدادها چه هستند نیست، مسئله اینجاست كه آنها چگونه ارزشگذاری شدهاند. سعی بر رفعورجوع این ناهماهنگیها در گرایش ممكن است مستلزم رجوع به رویدادهایی از راستینهها گردد، اما نه رویدادی که مناقشه گرایشمندی درباره آن است. پیبردن به اینکه اگر رویداد موردبحث روی نمیداد، چه پیامد خوشایند یا ناخوشایندی حاصل میشد، میتواند در فرجام آوری مباحثات یک روش ثمربخش باشد. وارسی محركها و همچنین مقاصد اصحاب مباحثه نیز میتوانند مقید واقع گردند. در این نوع مباحثات بهطور مطمئن راستینهها [امور واقع] وجود دارند اما مدخلیت آنها در مباحثه متفاوت از وقتی است كه موجب ناهماهنگی در باورمندی میشدند. روشهای دیگری هم میتوانند در رفع اینگونه ناهماهنگیها مؤثر باشند. همچنین میتوان قانع كردن توسط بهکارگیری زبان به شیوه گویاگر را تجربه نمود. گرچه بتوان با توسل به صناعت كلام و فنون گویاگر سخنآوری و خطابه اراده گروهی را بهسوی همآوایی رهنمون كرد؛ ولی آشكارا این روش درباره امور واقع بهتمامی فاقد ارزش است.
واژههایی مانند ”خوب“ و ”بد“، ”حق“ و ”ناحق“ با توجه به جنبه تأکیدی اخلاقی آنها تأثیرات سترگی را میتوانند سبب گردند. وقتی ما عملی را درجایی ”حق“ و یا شرایطی را ”خوب“ در سخن آورده، درواقع تائید و خوشایندی خود را بیان میكنیم و همینگونه نیز واژههای ”ناحق“ و ”بد“ بیانگر تمایلات ناخوشایند و ناهماهنگ ما هستند. این چیزی است كه نمیتوان منكر آن بود. برخی از نویسندگان حوزه اخلاق به اینكه اینگونه واژهها فاقد معنای لفظی یا شناختی هستند و فقط معنای گرایشی برای آنها متصور است پای میفشارند. و گروهی دیگر از آنان با قوت بر شناختی بودن آنها اصرار دارند و آنها را دال بر ویژگیهای عینی میدانند. برای منطقدان نیازی نیست تا در جهت یكی باشد. اما آشكار است که هر تائید یا انكاری منجر به یك قضاوت اخلاقی نخواهد شد. جنبهها و ارزشهای زیباشناختی و بعلاوه سلایق و ترجیحات شخصی فرد نیز مطرح است. داشتن گرایش منفی برای چیزی – مثلاً خوراک و یا نوعی لباس – نباید الزاماً قضاوتی اخلاقی یا زیباشناختی دربر داشته باشد و درعینحال ممكن است جنبه گویاگری پرقوتی را از خود بروز دهد.
هنگامیکه نبود هماهنگی بجای باورمندی در گرایشها باشد، در استوارترین شكل آن – والبته، واقعی نیز – ممكن است [این نبود هماهنگی] بهصورت گزارههایی كه به گونه لفظی درست هستند بیان شوند. وقتی چنین به نظر برسد كه دو گروه ناهماهنگ، قضاوتهای ناهمگرای خود را بهصورت گزارههایی دارای سازگاری منطقی با یکدیگر پیكربندی كردهاند، درست نیست كه بگوییم آنها ناهماهنگی ”حقیقی“ ندارند و یا ناهماهنگی آنها ”نزاع لفظی“ است. آنها صرفاً ”چیز یكسانی را با واژههای مختلف بیان نمیكنند“. البته ممكن است آنها با واژهبندیهای مختلف اشاره به معنای لفظی یكسانی داشته باشند، اما همچنین امكان دارد آنها واژهها را برای بیان گرایشهای گوناگون در مورد راستینهها بكار گرفته باشند. در چنین حالاتی گرچه ناهماهنگی "لفظی" نیست ولی "گوهری“ [واقعی / حقیقی] است. اینجا فقط نزاع بر سر لفظ مطرح نیست، زیرا واژهها علاوه بر كاركرد گویاگری، آگهساز نیز بكار گرفته شدهاند. چنانچه مایلیم به فرجام آوری اینگونه ناهماهنگیها پرداخته باید به سرشت آنها آگاه شویم، زیرا همچنان كه دیدیم، روشی كه برای رفع یك نوع ناهماهنگی مؤثر است میتواند برای گونه دیگر از ناهماهنگی ناامیدكننده و بیفایده باشد.
تعیین اینكه یك ناهماهنگی آیا ناشی از باورها، یا گرایشها و یا از باورها و هم گرایشها است گاهی مشكل، و ممكن است به تعبیر واژههای بکار گرفتهشده توسط مباحثهگران وابسته باشد. تمیز بین انواع گرایشها و تمایز بین انواع باورها با توجه به طریقی كه طرفین شرح قسمتهای مناقشهانگیز بحث را ارائه مینمایند ممکن است نا روشن باشد، و بنابراین هسته ضروری بحث در تردید باقی بماند. وقتی دو فرد بر این هستند كه چیزی ”بهتر“ یا ”مهمتر“ از چیز دیگری است، ممكن است تصور نمایند كه تفاوت باور است كه آنها را جدا کرده، و البته، این میتواند درست هم باشد. اما دریك مباحثه كه صورت ظاهر آن درباره راستینههای مفروضی متفاوت است، ممكن است در بعضی حالات یك مباحثه — مباحثه گوهری — درباره گرایشها باشد. این نكته مخصوصاً هنگامیکه ارزش اشیا و یا رفتارها مورد مناقشه است شایان توجه است.
یكی از مشاهیر نویسندگان ورزشی و فرد دیگری از مربیان سرشناس فوتبال درباره اهمیت برد در مسابقات، هركدام اینگونه اظهارنظر كردهاند:
روزنامهنگار گفته بود:
آنگاهکه زمان گل زنی یك گل زن بزرگ فرارسد چنین نوشته خواهد شد — چگونه بازی كردی، نه اینكه باختی یا بردی.
و مربی مشهور اینگونه نظر داده بود:
بردن همهچیز نیست، بردن تنها چیز است.
آشكارا گرایشهای این دو دربارهی برنده شدن ناهماهنگ است. آیا به نظر شما این ناهماهنگی در گرایش هست یا ریشه در باورمندی دارد؟
باوجوداین مسائل گریزناپذیر، تمیز ناهماهنگی در گرایشها و باورمندی بسیار مفید است. آگاهی از كاربردهای گوناگون زبان كمك فراوان به فهم ما از ناهماهنگیها خواهد نمود. البته نمایانسازی تمایزها بهخودیخود موجب حل مسئله یا رفع ناسازگاری نخواهد شد. اما موجب روانی مباحثه و آشكارسازی نوع و محل مورد مناقشه میگردد. هرچه بیشتر به سرشت یك ناسازگاری آشنا شویم، بهتر خواهیم توانست به فرجام آوری آن بپردازیم.
آ- سه اختلاف نظر در مناقشه سیاسی یا اجتماعی فعلی را شناسایی کنید که از سه نوع ذکر شده در این قسمت باشد: یک گوهری، دیگری صرفاً لفظی و سومی ظاهراً لفظی ولی درواقع گوهری.
ب- نوع هماهنگی یا ناهماهنگی که به احتمال بشتر در دوگانههای زیر وجود دارد را شرح دهید.
۱. | آ. | جواب نادان را مطابق با نادانی وی گو، مبادا در اوهام خویش غره بماند. —Proverb 26:5 | |
ب. | جواب نادان را مطابق با نادانی وی مگو، مبادا تو نیز چون وی شوی —Proverb 26:4 حل: ناهماهنگی در باور به اینکه چگونه باید جواب نادان را داد. هماهنگی در گرایش (حقیر شمردن) نادان. | ||
۲. | آ. | کشور ما در روابط خود با ملل خارجی، ممکن است همیشه محق باشد، اما خود کشور ما، به صواب است یا ناصواب! —Carl Schurz, speech in the U.S. Senate, January 1872 | |
ب. | کشور ما، به صواب است یا ناصواب. وقتی به صواب است آن را حفظ خواهد کرد، وقتی ناصواب است، به صواب درآورده خواهد شد. —Carl Schurz, speech in the U.S. Senate, January 1872 | ||
۳. | آ. ب. | يك بخيه در وقت نُه بار بهره دارد. دير رسيدن بهتر از هرگز نرسيدن است. | |
۴ | آ. ب. | مسابقه ميدان نبرد قدرت نيست. —Eccl. 9:11 اما چيزی است كه میتوان رويش شرط بست —Jimmy the Greek | |
۵. | آ. ب. | دوری اشتياق را بيشتر میکند. از دل برود هر آنکه از ديده برفت. حل: ناهماهنگی در باور به اینکه چگونه جدائی فیزیکی دو نفر به علاقه آنها یا توجه آنها به هم تأثیرگذار است. ناهماهنگی در گرایش پیشنهادشده؛ آ بهطور عام جدائی را تائید میکند، حالآنکه به نظر میرسد ب نسبت به آن نظر منفی(یا حداقل خنثی)دارد. | |
۶. | آ. | اينكه بايد گروهی فرمانروا باشند و گروهی فرمانبر، فقط يك ضرورت نيست، درست نيز هست. برخی از ابتدای تولد برای فرمانبری ويژگی يافتهاند، و برخی براي فرمانروايی . . . بنابراين آشكاراست، كه بعضی بهطور طبيعی آزاد، و ديگران برده هستند، و به اين خاطراست كه بردهداری به مصلحت و نيز بهحق است. —ارسطو-سياست | |
ب. | اگر كسانی هستند كه بهطور طبيعی بردهاند، كسانی آنها را برخلاف طبيعت برده كردهاند. اولين برده را زور ايجاد كرد، و همینطور بردهداری را، با تحقير و فاسد كردن قربانيان خود، و اسارت هميشگی آنها. —ژان ژاک روسو، The Social Contract, 1762 | ||
۷. | آ. | جنگ بهتنهایی بشر را به اوج توانایی خود میرساند و مهر نجابت بر پیشانی آنان كه دلیری روبرو شدن با آن را دارند مینشاند. —موسیلینی-دانشنامه ایتالیا | |
ب. | جنگ عدالت را با خونباری درهم میشکند، همه تساویها را، و همه آن چیزهایی كه خداوند برای بشر میخواهد. در زمانه ما صلحی نیست كه افتخارآمیز نباشد، و جنگی هم نیست كه پست نباشد. — چالز سامر Addresses on War,1904 | ||
۸. | آ. | یك صلح بد حتی از جنگ بدتر است. — Tacitus, Annals | |
ب. | بینتیجهترین صلح از اكثر جنگهای منصفانه هم بهتر است. — اراسموس، Desiderius Erasmus, Adagia, 1539 | ||
۹. | آ. | اما بعد در اهمیت آزادی و عدالت آموزش عمومی است كه نه آزادی و نه عدالت بدون آن ماندگار خواهند شد. — James A. Garfield, 1880 | |
ب. | آموزش فاسد كننده همه كسانی هست كه دارای پرتوی از احساس هنر هستند. آموزش باید فقط مختص منشیها باشد؛ آیا سرانجام جهان میآموزد كه ما هیچچیزی را نیاموختهایم كه قبلاً نمیدانستیم؟ — جورج مور ، Confessions of a Young Man, 1888 | ||
۱۰. | آ. | عقیده به وجود خداوند به همان اندازه كه توجیه نشدنی است غیرمفید هم هست. دنیا به شادی نخواهد رسید مگر آتهئیسم فراگیر شود. —J.O. La Mettrie, L’Homme Machine, 1865. | |
ب. | تقریباً همه ملحدین بر اساس سابقه، آدمهایی افراطی، بیاخلاق و بدكردار بودهاند J.P. Smith,—Instruction on Christian Theology. حل: ناهماهنگی در باور است که بهطور ضمنی یا پرقدرت در اینجا آمده است: آ آشکارا بهدرستی آتهئیسم باور دارد، اما ب نا باورمندی به دکترین آتهئیسم را در عبارت همه ملحدان بیاخلاق هستند نشان داده است. ناهماهنگی در گرایشها نیز بیانشده است؛ آ آتهئیسم و آتهئیست را تائید میکند ولی ب آتهئیست و — بهطور ضمنی آتهئیسم— را تائید نمیکند. | ||
۱۱. | آ. | من هیچ كوشش و پیگیری را نمیشناسم كه از آن خدمات واقعی و بیشتری بتواند نصیب كشوری شود، مگر پیشرفت در امور كشاورزی، این باعث پرورش حیوانات مفید و سایر رشتههای امور یك كشاورز خواهد گردید. —جرج واشنگتن-نامه به جان سینكلر. | |
ب. | با شروع كشاورزی بشر وارد یك دوره طولانی از بیعاطفگی، بدبختی، و نابخردی گردید، و تازه اكنون توانسته است با بهرهجویی از فواید ماشین، از آنها رهایی یابد —برتراند راسل، پیش بهسوی شادی. | ||
۱۲. | آ. | در هر كشوری كه زمینهای بایر و بیكاران فقیر وجود دارد، آشكار است كه قوانین مالكیت بسیار گسترشیافته و حقوق طبیعی خدشهدار گردیده است __توماس جفرسون. | |
ب. | حق طبیعی هر فردی است كه مالك اموال خود باشد، اینیکی از عمدهترین امتیازات بین انسان و حیوانات است. __پاپ لئو Return Novarumn-XIII | ||
۱۳. | آ. | انقلاب یك حق طبیعی است. وقتی مردم در مقابل جور و ستم از طرف حكومت مواجه شوند، حق طبیعی آنهاست كه از آن بهرهمند شوند و خود را از ستم برهانند، و اگر بهاندازه كافی قوی باشند، آنگاه با پسگیری یا سقوط حكومت و جایگزین كردن حكومتی پذیراتر. —Ulysses S. Grant, Personal Memoirs, vol. 1 | |
ب. | تحریك به انقلاب خیانت است، نهفقط بر مردم، بلكه بر خدا. — پاپ لئو Pope Leo XIII, Immortale Dei, 1885 | ||
۱۴. | آ. | زبان اسلحهخانه ذهن بشر است؛ همزمان نگهدار افتخارات گذشته خویشتن است، و سلاح پیروزیهای آینده. —Samuel Taylor Coleridge | |
ب. | آری زبان — همان زبان بشر — افزون بر هر چیز دیگری كه هست، فقط كمی از صدای سوهان كشیدن، ناله مرغ در حال تخمگذاری بهتر، نجوایی دیگر از حیاتوحش — بعضیاوقات هرگز پذیرفتنی نیست. —Nathaniel Hawthorne, American Notebooks, 1835 | ||
۱۵. | آ. | چگونه یك فرد میتواند در جهت دولت آمریكا باشد؟ اما جواب من؛ بدون رسوایی هرگز نمیتوان با آن مرتبط بود. __Henry David Thoreau, An Essay on Civil Disobedient | |
ب. | با همه نقصهایی كه دولت فعلی ما دارد، بهترین چیزی هست كه وجود دارد، یا حتی وجود داشت. __توماس جفرسون حل: ناهماهنگی در باورمندی به ارزش یا برازندگی دولت آمریکا: آ باور دارد که شرمآور است، ب باورمند است که گرچه ناقص است، ولی بهترین تا آن زمان است. ناهماهنگی در گرایش: تأیید، آ موافق دولت آمریکا نیست، ب موافق دولت آمریکا است. |