شناسایی استدلال
مفاهیم بنیادین منطق
درآمد به منطق فصل ۱ قسمت ۴
در قسمت پیشین دانستیم استدلال گروهی از گزارهها است، با این ادعا که یکی از گزارهها (نتیجه) بهدست آمده از بقیه گزارهها (مقدمات) است. اما استدلال در گسترهِ زبان نمود مییابد. این قسمت در بارهِ شناسایی استدلال در زبان است.
آنچه باید گفت ــ اگر در فلسفه به دنبال درستی باید بود، قبل ازهر چیز دیگر بايد، اصول و روشهای كارا جهت تميز درستی در اختيار داشت. اين منطق است كه دارای نظريه برای برهان و عیارسنجی آن است، بنابراين بايد با آن آغاز کرد.
(سكستوس امپريكوس- فیلسوف و پزشك يونانی اوایل قرن سوم ميلادي از بزرگان مکتب تشکیک و اصحاب آكادمی اخير)
۴.۱ شناسایی استدلال
نشانگرهای نتیجه
Conclus-ion indicators
واژه یا عبارتی (مانند «بنابراین» یا «ازاین قرار») که در یک استدلال آمده و معمولاً نشانگر آن است آنچه بدنبال آمده معمولاً نتیجه استدلال است.
نشانگر مقدمات
Premise indicators
واژه یا عبارتی (مانند «ازآنجاکه» یا «زیرا») که در یک استدلال آمده و معمولاً نشانگر آن است آنچه بدنبال آمده بهعنوان مقدمه بکار گرفته شده.
XXEnXXX
پرسش بلاغی
Rhetorical Question
جمله یا عبارتی که برای ساختن یک عبارت گزارهای بکار رفته. اما چون به صورت پرسشی است نه درست و نه نادرست است. بنابراین، بهطور تحت الفظی مدعی چیزی نیست.
XXEnXXX
قبل از ارزیابی یک استدلال باید آن را شناسایی کرد. چه در متن یا گفتار باید توانا به تمیز قطعات استدلالی بود. البته برای این کار باید زبانی که عبارات در آن نوشته یا گفته شده را فهمید. لیکن، حتی وقتی زبان بهتمامی فهمیده شود شناسایی استدلال میتواند به دلیل کژتابیهای پیکربندی عبارات مسئلهساز گردد. و حتی وقتی مطمئن هستیم یک استدلال درزمینهٔ معینی ارائه گردیده، ممکن است از اینکه چه گزارههایی موظف بهعنوان مقدمات و چه گزارهای نتیجه آنهاست مطمئن نباشیم. همانطور که دیدیم، نمیتوان برحسب ترتیبی که گزارهها ظاهر میشوند قضاوت کرد. پس چگونه باید پیش رفت؟
آ. نشانگرهای نتیجه و مقدمات
یک روش، که مفید هم هست، توجه به حضور نشانگرهای ساده در متن استدلال است؛ یعنی واژهها یا عباراتی که نوعاً برای اشاره به وجود نتیجه یا مقدمات استدلال بکار میروند. در اینجا فهرست جزئی از نشانگرهای نتیجه آمده:
بنابراین - پس - لذا - درنتیجه - ناچار - اكنون میتوان گفت - از آن ناشی میشود - از آن به دست میآید - ازآنچه گفته شد برمیآید ...، و مانند آنها.
نشانگرهای نتیجه به انگلیسی | |
therefore | for these reasons |
hence | it follows that |
so | I conclude that |
accordingly | which shows that |
in consequence | which means that |
consequently | which entails that |
proves that | which implies that |
as a result | which allows us to infer that |
for this reason | which points to the conclusion that |
thus | we may infer |
عبارتهای دیگری نیز هستند كه میتوان آنها را نشانگر مقدمات نامید. حضور این عبارات اغلب و نه همیشه دال بر این است آنچه به دنبال آمده، مقدمه یا مقدمات استدلال است. فهرستی از این نشانگرهای مقدمات در ذیل آمده:
ازآنجاكه - برای آنكه- زیرا - چون - همانطور كه - میتوان از - به این دلیل كه - با توجه به اینكه ... و مانند آنها.
نشانگرهای مقدمات به انگلیسی | |
since | as indicated by |
because | the reason is that |
for | for the reason that |
as | may be inferred from |
follows from | may be derived from |
as shown by may be deduced from | may be deduced from |
inasmuch as | in view of the fact that |
واژهها و عباراتی كه در بالا آمده است، میتوانند در تشخیص حضور استدلال یا شناسایی مقدمات و نتیجه كمك نمایند. اما ضرورتی هم ندارد تا آنها همیشه در استدلال بكار روند. اینكه در یك متن استدلال حضور دارد یا نه، ممكن است توسط زمینه و معنای متن مشخص گردد. برای مثال در زمان جدال گسیل سربازان بیشتر آمریکایی به عراق در سال ۲۰۰۷ یک منتقد این گسیل نوشت:
ازیکطرف که ما مردان و زنان جوان خود را برای بازگشت نظم به عراق روانه میکنیم، بسیاری از این بهاصطلاح رهبران کار خود را رها کرده. ما به عراقیها فرصتی دادهایم تا بر اختلافات خود چیره گردند و آنها آن را به صورت ما پرتاب کردند. عراق سزاوار کمک ما نیست.➥
که در آن نه نشانگر نتیجه و نه نشانگر مقدمات حضور دارد، حال آنکه آشکارا یک استدلال است. نیز در مثال زیر (Sam Harris’s Letter to a Christian Nation) که نشانگرها غایب، ولی مقدمات و نتیجه آن آشکارند:
نیمی از آمریکاییها میپندارند عمر جهان ۶۰۰۰ سال است. آنها در این باره اشتباه میکنند. روشن ساختن آنها "نامداراییِ بیدینانه" نیست. این خردورزیِ درست کارانه است.➥
و در مثال زیر، یك نویسنده انتقاد تندوتیز خود را به استعمال دخانیات با عبارات زیر بیان كرده است:
كشیدن سیگار یا نكشیدن آن یك تصمیم آگاهانه است، كه با توجه بهوفور اطلاعات نسبت به اثرات مهلك آن انجام میشود. افرادی كه نابخردانه به این انتخاب دستزده خود باید هزینههای درمانی ناشی از این انتخاب را متحمل شوند.➥
در این مثالها نه نشانگر نتیجه و نه نشانگر مقدمه حضور دارد و درعینحال استدلال حضور آشكار دارد، بهطور مشابه در قطعه متن بعدی نیز استدلال حضور دارد و فوریت تشخیص نتیجه آن ناشی از درونمایه خود گزارهها است:
بهعنوان مسیحی به ما یاد دادند که عقاید مذهبی خود را یادآوری کنیم تا دیگران نیز از بخشش و رستگاری مسیح بهرهمند گردند. اگر افراد بدون ارتباط شخصی با مسیح بمیرند آنوقت تا ابد در جهنم خواهند ماند. نجات دادن آدمها از لعنت ابدی ارزش آن را دارد تا مبلغان مسیحی در کوششان در خاورمیانه با خطر روبرو شوند و بهزحمت افتند➥.
و همینطور نمونه زیر:
استدلال بازدارندگی مجازات (لغو مجازات اعدام) در سالهای اخیر مورد انكار واقعشده. در هجده ایالت از بیست ایالت دارای بالاترین نرخ جنایت مجازات اعدام بكار گرفتهشده. میان شهرهای با بالاترین نرخ جنایت در هفده شهر قانون اعدام جاری است. ایالت تگزاس بیشترین تعداد اعدامی را داشته اما هنوز سه شهر آن در میان بیستوپنج شهر با بالاترین نرخ جنایت جای دارد. حدود دو دهه در دو ایالت همسایه، میشیگان با ممنوعیت اعدام و ایندیانا با قانون اعدام، نرخ جنایت تفاوت معنیداری نشان نداده است.➥
توان این استدلال ناشی از بیان این حقیقت است که دانشگاهها مدتها است برنامههای ترجیحی خود برای ثبت نام را بخاطر جلوگیری از مورد حمله واقع شدن بر مبنای بند الزام حفاظت برابر در متمم قانون اساسی آمریکا مخفی کردهاند. پاسخ ویلیام رنکویست (William Rehnquist) قاضی ارشد به استدلال قاضی گینزبرگ نیز تنها در زمینه دفاع وی از سیستم پذیرش ترجیحی قابل درک است. رنکویست نوشت:
این مشاهدات به دو دلیل قابل توجه هستند. اول آنکه میگویند دانشگاهها _ که گفته شده قضاوت دانشگاهی آنها را باید در نظر نداشت _ برنامه های اقدامات مثبت خود را خواه بدون نقض قانون اساسی ایالات متحده یا نه دنبال میکنند. دوم، آنها توصیه میکنند باید با این تخلفات، نه با الزام دانشگاهها به رعایت قانون اساسی، بلکه با تغییر قانون اساسی گونهای که با رفتار دانشگاهها مطابقت داشته باشد، برخورد کرد.
ب. استدلال درزمینهٔ متن
اغلب، توان یک استدلال هنگامی میتواند فهمیده میشود که فرد زمینهای که در آن استدلال ارائهشده را دریابد. گرچه قطعه زیر در بیان از حقایق عام و پذیرفتنی و همینطور نمایانسازی پیامدهای ناشی از روش انتخابات "یك نفر برای هر ناحیه" بكار رفته است، اما همزمان یك استدلال نیز هست كه نتیجه آن در اول آمده و در پی آن مقدمات آورده شدهاند.
به نظر چنین میرسد روش انتخاب "یك نفر برای هر ناحیه" دارای نقاط ضعف جدی باشد. در این روش نتیجه حضور آرای گروه زیادی از افراد بیاثر میشود، قوه مقننهای كه حاصل میگردد منعکسکننده كامل نظرات عموم نخواهد بود، احزاب سوم(غیر دو حزب اصلی) مورد تبعیض واقع میگردند، و موجب یأس گروه رأیدهندگان میگردد.➥
استدلال زیر كه فاقد نشانگرهای نتیجه و مقدمات است و نیز نوعی از پیچیدگی را دربر دارد، اظهارنظر یك دادگاه درباره عدم تبعیض نژادی در مدارس ناحیهای است:
عدم توازن نژادی دانشآموزان بهمثابه این نیست كه مدارس ناحیه ناهماهنگ با . . . وظایفشان طبق قانون هستند. وصول به توازن نژادی به خاطر خود آن نیست. وقتی عدم توازن ناشی از تخلف قانون چارهجویی شود، مدارس ناحیهای را نمیتوان ملزم به راهكاری برای توازن نمود كه سبب آن آمار نفوس است.➥
نتیجهی متن جمله اول آن است كه میتواند بهگونه "عدم توازن نژادی (در تعداد) دانشآموزان نشان نمیدهد كه مدارس خلاف قوانین عمل كردهاند" بازآرایی شود. چگونه به نتیجه پی بردیم؟ زمینهی متن اهمیت اساسی داشته: جملههای بعد ازجمله اول به ارائه دلیل برای قبل از خودشان پرداختهاند. عبارت "مدارس ناحیه" در جمله اول باعث هدایت ما به جملات بعدی كه این عبارت در آنها بکار رفته و بیانكننده گزارهای عامتر هست میشود. عبارت "بهمثابه این نیست" در جمله اول نشانگر نتیجه نیست، بلكه حامل این پیشنهاد است كه این جمله (جمله اول) باید نتیجه و نقطه پایان بحثی باشد كه به دنبال آمده است.
قطعات متنهای دارای استدلال اغلب شامل درونمایه اضافهای هستند كه نه بهعنوان نتیجه و نه بهعنوان مقدمات بكار رفتهاند. گاهی این افزودهها آگاهیهایی را بهعنوان پیشزمینه برای فهم موضوع استدلال توسط خواننده (یا شنونده) فراهم میکنند. در قطعه بعدی یک استدلال در جمله پایانی ارائهشده كه بدون دسترسی به جمله قبل از آن نمیتواند قابلفهم باشد.
به این شیوه كه مرتب دولت از كمكهای مالی به دانشجویان میكاهد، بسیاری از كالجها و .دانشگاههای ممتاز، بخش بیشتری از درآمد شهریه را صرف کمکهزینه تحصیلی میکنند. همانطور كه فعالیتهای خیریه از معافیت مالیات پردرآمد برخوردارند، این بخش از شهریه باید مشمول معافیت مالیاتی گردد.➥
درواقع، جمله اول این قطعه بخشی از استدلال نیست، اما بدون آن قادر نیستیم بفهمیم كه "این بخش از شهریه" بخشی از شهریهای هست كه به خاطر کمکهزینه تحصیلی مصرف میشود. با این پیشزمینه میتوان استدلال را بهصورت زیر بازآرایی كرد:
۱. فعالیتهای خیریه برای نیازمندان از معافیت مالیاتی برخوردارند.
۲. مقدار زیادی از درآمد شهریه در دانشگاهها به مصرف امور خیریه بهصورت كمك به دانشجویان نیازمند میشود.
بنابراین این بخش از شهریه كه بهعنوان کمکهزینه برای دانشجویان نیازمند مصرف میشود باید از معافیت مالیاتی برخوردار شود.
ج. مقدمات با صورتهای غیر خبری
غیرمعمول نیست که مقدمات یک استدلال به صورت پرسشآمیز ارائه شود. اما، اگر جملات پرسشی مدعی چیزی نیستند و گزارهای را بیان نمیکنند این چگونه ممکن است؟ آنها در سطح و ظاهر مدعی چیزی نیستند؛ اما اگر پرسش بلاغی باشد ـ یعنی، در سطح زیرین خود جوابی را مفروض گرفته یا پیشنهاد کرده باشد که موظف بهعنوان مقدمه یک استدلال باشد - میتواند بهعنوان یک مقدمه بکار رود. جملات میتوانند پرسشآمیز باشند هرچند که معنی آنها خبری باشد.
اینگونه استفاده از پرسش گاهی آشکار است. برای نمونه در نامهای به روزنامه نیویورکتایمز ،۷ ژانویه ۲۰۰۷، از سری سکههای ضرب شده بهافتخار همسران ریاست جمهورهای پیشین انتقاد شده بود. نویسنده (Irit R. Rasooly) نوشته بود:
من از انتشار سری سکههای جدید دلآزردهام. وقتی بانوان کارآمد و برجسته در کشور ما هستند، آیا این افتخار باید نصیب آدمهای غیر منتخب گردد که اعتبار آنها صرفاً داشتن یک همسر برجسته است؟
آشکارا منظور ناقد ادعای این گزاره است که نباید این افتخار نصیب چنین افرادی شود. وی ادامه میدهد:
آیا احترام به زنانی که بهعنوان فرمانداران، قضات دیوان عالی یا قانونگذار خدمت کردهاند سزاوارتر نیست نسبت به زنانی از این ملت که جنبه برجسته آنها "ازدواجکرده با اولها" است؟
نویسنده آشکارا باور دارد افتخار دادن به چنین موفقیتها بیشتر شایسته بود، اما بازهم این گزاره را با یک پرسش بیان میکند. نامه وی همچنین تصویری از نیاز به تکیه بر متن برای تفسیر وجه اخباری عبارتهای متن آنگونه که واقعاً هستند را نشان میدهد. نویسنده نوشته که از ضرب سکههای جدید "دلآزرده" است که بیشک راست است، اما این جمله بیشتر از وصف، یک حالت ذهنی است؛ منظور او بیان قضاوتی است که بر مبنای آن چنین سکههایی نمیبایست انتشار مییافت.
استفاده از پرسش برای بیان مقدمه گاهی خلاف مقصود (counterproductive) است، زیرا ممکن است خواستار جوابهایی شود (بهوسیله شنونده یا بیصدا بهوسیله خواننده) که تهدید بر نتیجهای باشد که هدف استدلال است. برای مثال، اسقف اعظم کلیسای آنجلیکا در نیجریه، که مخالف سرسخت همجنسگرایی است و آن را گناه بزرگ میداند، استدلال میکند که:
چرا خداوند یک شیر را شریک یک مرد نساخت؟ چرا او یک درخت را شریک یک مرد نساخت؟ بنابراین حتی در داستان خلقت میتوان دید که ذهن خداوند، قصد وی، چنین است که مرد و زن شریک هم باشند.➥
نتایج برکشیده درباره نیت خدا، با استفاده از مقدمات پرسشی که هزاران پاسخ متفاوت را در خوددارند، ممکن است توسط جوابهای برکشیده تخریب گردد.
پرسش وقتی میتواند بهطور مؤثر به خدمت درآید که پاسخ آن واقعاً روشن و ناگریز بهنظر رسد. در چنین حالتها خوانندگان (یا شنوندگان) بهطرف ارائه پاسخهای بهظاهر آشکار سوق دادهشده و درنتیجه به جنبه اقناعی استدلال افزوده میگردد. برای مثال: بعضی که مرگ آسان از روی ترحم را قابلقبول نمیدانند، در مقابل مدافعان آن با زمینه حق تعیین سرنوشت بیماران غیرقابل درمان، اینگونه استدلال میکنند:
چنانچه حق مرگ آسان به گونه داوطلبانه پی افكنده شود، نمیتوان آن را برای بیماران غیر قابلدرمان محدود كرد. اگر مردم حقدارند بمیرند چرا باید برای دریافت جواز تا زمانی كه بهواقع قرار است بمیرند منتظر بمانند؟➥
این پرسشی توانمند است، زیرا جواب آن ناگزیر به نظر میرسد. به نظر آشکار میآید که اگر مردم بر مبنای حق تعیین سرنوشت حق مردن دارند پس چرا باید تا زمانی که در عمل میمیرند برای این حق صبر کنند. این استدلال شایستگی بسیار دارد، اما از دید طرفداران مذهبی آن میتواند یک شمشیر دو لبه نیز باشد.
استدلالهای وابسته به پرسشهای بلاغی همیشه شکبرانگیزند. زیرا پرسش نه درست (راست - صادق) و نه نادرست (دروغ - کاذب) است. اینگونه پرسش میتواند همچون یک فریب به خدمت درآید — درستی بعضی گزارهها را پیشنهاد کند و از مسئولیت اظهار آنها طفره رود. چنین گزارهای میتواند نادرست باشد. برخی نویسندگان و بهویژه سخنرانانی گاهی پرسشی را به میان میآورند كه پاسخ آن را آشكار میانگارند و حالآنکه جواب انگاشته بهواقع خود محل مناقشه است و حتی میتواند نادرست نیز باشد. برای مثال در سال ۲۰۰۷ وقتی دولت اسرائیل ساختن یک راهروی شیبدار بهطرف سکویی (که برای یهودیان نیز مقدس است) را آغاز کرد، که در آن مسجدالاقصیِ فوقالعاده مقدس قرار دارد. رهبران اعراب اعتراضات بزرگی را نشان دادند. در چنین اوضاعی دیوید جلنتر (David Gelernter) یک اسرائیلی متعصب پرسید: "آیا ممکن است رهبران عرب بیشتر از آنکه در فکر محافظت یادبودهای مذهبی و فرهنگی باشند به فکر حمله به اسرائیل باشند؟"➥ بسیار خوب میتواند ممکن باشد _ و البته نیز ممکن است چنین نباشد. ولی این پرسش گونهای قالبسازی شده تا خواننده باور کند رهبران اعراب در بلند کردن صدای خود دورویی میکنند. آیا نویسنده بهصراحت نوشت که پشت سر اعتراضات چنین دورویی است؟ وی چنین چیزی را نگفت.
رونق ستون شایعات (در بعضی روزنامهها) بر پرسشهای وسوسهانگیز است. درباره چهرههای بسیار مشهور با قالب "آیا پریس هیلتون در اصل دارای استعداد برای هنرپیشگی هست؟" آغاز میکنند. به همین شیوه، پرسشهای بلاغی درباره مسائل اجتماعی میتوانند یک روش مؤثر در پوشیدهسازی ادعاها باشند. وقتی در فرانسه شورشهای نواحی مسلمان به اطراف نیز کشیده شد، بسیاری در شگفت شدند که چه چیزی انگیزاننده آن شورشها است. روزنامهنگار کریستوفر کالدول(Christopher Caldwell) نوشت:
آیا آنها علاقهمندان به فرهنگ اکثریت در فرانسهاند که بازمانده از پیوستن به آن در شرایط مساوی هستند؟ یا آنها درواقع آرزوی سوزاندن زمین جامعهای را دارند که از آن متنفرند؟ _Christopher Caldwell, Reflections on the Revolution in Europe: Immigration, Islam, and the West(Double-day, 2009).
اتهام زنندگان که اتهامهای خود را در جملات پرسشی قالببندی کرده میتوانند خود را از شکایت رنجیدگان مورد هدفشان محافظت کنند. آنها ممکن است پای بفشارند که "نه، این آن چیزی نیست که ما گفتهایم!"
این، یک سیاست خردمندانه است که از مباحثه همراه با پرسش دوری جست.
گاهی نتیجه استدلال شكل امری و فرمان به خود میگیرد. بعد از آنكه دلایلی پیشنهاد شد تا ما را به انجام عملی متقاعد كنند، بهسوی اعمالی برای اقدام هدایت میشویم. در یك مثل یا گزیده گویی(برای مثال) میخوانیم كه:
خرد اصل است؛ پس به دنبال آن باش.
و همینطور در [نمایشنامه] هملت، پلونیوس به پسرش نصیحت میكند كه:
نه وام ستان نه وام ده. چه دوستان و خود را كه وام یكسره به باد نداد._ هملت/شکسپیر _William Shakespeare, Hamlet, act1, scene 3.
با توجه به اینکه فرمان، مانند پرسش، نمیتواند بیانگر یك گزاره باشد، آنگاه (اگر صریح باشیم) نمیتواند نتیجه یك استدلال نیز باشد. در اینگونه زمینهها بهتر است، جملات امری را متفاوت از گزاره تصور نكرد كه به شنونده (یا خواننده) میگوید، باید یا میتواند، به شیوه پیشنهادی جمله، دستور یا درخواستی را بجا آورد. با این توضیح نتیجه استدلالهای بالا را میتوان بهصورت: ("پیروی از خرد راهی است كه میتوانی رهرو آن باشی")، ("تو نه باید وام ستانی و نه وام دهی") بازآرایی كرد.
اكثر افراد موافقاند كه اظهاراتی از این نوع میتوانند درست یا نادرست باشند. دقیقاً، اینكه چه تفاوتی بین فرمان به انجام دادن چیزی و گزارهای كه میباید یا میتواند انجام گردد وجود دارد، و اگر بهواقع وجود دارد، مسئله مشكلی است كه نیاز به بررسی آن در اینجا نیست. با صرفنظر از این تفاوت (اگر واقعاً هست) میتوان به بررسی آنها بهصورت یكسان با استدلالهایی كه نتیجههای آنها به این شكل بیانشده باشند پرداخت.
هدف ما فهم بیشتر استدلال است. بازپیكربندی استدلال در آشكاری نقش گزارههای متشكله، به قسمی كه هرچه كمتر به زمینه متن بستگی داشته باشند، كمك مینماید. میخواهیم تمركز ما روی خود گزارهها باشد؛ مایلیم بدانیم آنها درست هستند یا نادرست، چه نتیجهای از آنها حاصل آمده، آیا آنها نتیجه بقیه گزارهها هستند، آیا آنها در یك استدلال در نقش مقدمات آمدهاند یا نتیجه. فارغ از صورت دستور زبانی آنها، به دنبال یافتن ماده گزارههایی هستیم كه بر آنها تكیه شده باشد.
بعضی از بازآراییها صرفاً دستور زبانی هستند. استدلالها از گزارهها ساخته میشوند، اما كلماتی كه گزارهها را بیان میکنند (و لذا مقدمات را) ممكن است بهجای یك جمله خبری بهصورت یك عبارت واحد دستور زبانی درآیند. این حالت در متن زیر، كه انتقاد تند و تیزی از آمریکا است، بهخوبی نمایان گردیده است.
یک دولت شکستخورده چیست؟ چیزی است که از عهده تأمین امنیت برای تضمین حقوق چه در داخل و چه در خارج یا نگهداری کارکرد نهادهای دموکراتیک برنیاید. بنا به این تعریف، دولت ایالات متحد(آمریکا) بزرگترین دولت شکستخورده جهان است. _نوآم چامسکی ـNoam Chomsky, Failed States(New York: Henry Holt, 2006).
مقدمه دوم و سوم در این استدلال به عبارات کوتاه فشرده شدهاند، اما کوتاهشدگی این عبارات بهکفایت روشناند، و نقش بنیادی آنها در دلیلآوری نویسنده آشکار است.
د. گزارههای ضمنی (نهفته)
استدلالها گاهی مبهم هستند زیرا ممکن است یك یا چند گزارهی مؤلفهای آنها در استدلال ادعا نشوند، ولی فرض بر این باشد كه خواننده یا شنونده آنها را خود درمییابد. اولین مثال در این مورد مربوط به بخشی از دفاعیهای است كه مدافعان قانون معروف به میراندا در سال ۲۰۰۰ در دادگاه عالی ایالاتمتحده آمریكا علیه لغو آن ایراد کرده بودند. [قانون میراندا در سال ۱۹۶۳ هنگام محاكمه شخصی بنام ارنست میراندا بهصورت مصوب دادگاه عالی درآمد. طبق این قانون، اعترافات متهم در دادگاه نباید ملاك قرار گیرد مگر آنكه در هنگام توقیف و در ابتدا به وی توصیه شده باشد كه حق اختیار سكوت و همچنین حق داشتن وكیل را دارد. در سال ۲۰۰۰ كنگره این كشور تمایل به لغو آن داشت و به دلیل عدم صلاحیت كنگره مسئله به دادگاه عالی ارجاع شده بود].
اگر قانون میراندا لغو شود، پلیس دیگر الزامی به اجرای آن ندارد؛ و چنانچه پلیس ملزم نباشد، آن را انجام نخواهد داد. اما چون بازپرسیهای پلیس علنی نیست، سلامت اینگونه بازپرسیها فقط وقتی تأمین میشود كه قانون میراندا رعایت شده باشد.➥
نیازی نبوده است تا نتیجه استدلال – همه هشدارهای مربوطه باید همیشه (به متهم) اعلام شود و قانون میراندا نباید توسط دادگاه عالی لغو شود– درزمینهٔ متن ذكر گردد.
مثال دیگری دراین مورد میتواند مفید باشد. مدیر گروه جامعهشناسی در سیتی کالج همزمان دو استدلال قوی ولی بحثانگیز در روا بودن مجازات اعدام ارائه کرد. مقدمه اولِ هر دو استدلال براین فرض استوار بود که باور واقعی (طرفداران یا مخالفان اعدام) درباره آنچه واقعاً بازدارنده انسان کشی است خطاآمیز است. مقدمه دوم هر دو استدلال، گرچه محتمل، بیان نشده و بازسازی آن به عهده خواننده واگذار شده بود.
استدلال اول به اینگونه بود:
اگر باور طرفدار مجازات مرگ صحیح نباشد که مجازات (مرگ) بازدارنده انسان کشی است آنگاه وی مسئول اعدام جنایتکارهایی است که نمیبایست اعدام میشدند.➥
این استدلال برپایه مقدمه دومِ اظهارنشدهای تکیه میکند که میگوید: «هیچکس نباید برای پیشبرد هدفی که با اعدام ترویج نمیشود اعدام شود». بنابراین، کسی که بهاشتباه باور دارد هدف (بازدارندگی جنایت) با اعدام آنها که محکومشدهاند پیش میرود مسئول اعدام جنایتکارانی است که نمیبایست اعدام میشدند.
استدلال دوم به گونه زیر بود:
اگر باور مخالفِ مجازات مرگ صحیح نباشد که مجازات (مرگ) بازدارنده انسان کشی نیست آنگاه او مسئول جنایت نسبت به افراد بیگناهی است که مورد جنایت قرار نمیگرفتند اگر درخواست مجازات مرگ انجام مییافت.➥
این استدلال برپایه مقدمه دومِ اظهارنشدهای تکیه دارد که: «برای حفاظت جان افراد بیگناه از جنایت، اگر جنایتکاران دیگر از ترس مرگ از جنایت بازداشته شوند، اعدام توجیهپذیر است ». بنابراین، کسی که به اشتباه باور دارد اعدام بازدارنده مجازات نیست آنگاه مسئول جان افرادی است که متعاقباً مورد جنایت قرار میگیرند.
در هر یک از این استدلالها مقدمه دوم مفروض اما بیان نشده (گرچه با ناباوری) محتمل است. فرد ممکن است هر دو استدلال را قانعکننده بیابد _ اما، آن را به بررسیهای تجربی بر تأثیر اعدام در بازدارندگی جنایت واگذارد.
گاهی مقدماتی از استدلال بیان نمیشود و نویسنده بر این انگار است كه آن(ها) دانستنیهای همگانی پرسشناپذیر هستند و خواننده برآن آگاه است و بهآسانی به آنها پیمیبرد. در چالش بر سر شبیه سازی انسان، یک ناقد خشمگین نوشت:
شبیه سازی انسان_ مانند سقط جنین، پیشگیری از بارداری، پورنوگرافی و اتانازی (آسان مرگی)_ ذاتاً شر است و بنابراین هرگز نباید اجازه داده شود. ➥
این یک استدلال است، ولی قسمتی از آن حذف و دانسته فرض شده، مقدمهای كه میگوید «آن چه ذاتاً شر است هرگز نباید اجازه داده شود.» بسیاری از استدلالها در گفتگوهای روزانه شامل مقدماتی هستند كه تکیه بر دانستنیهای عمومی دارند و اغلب اظهار نمیشوند. این نوع استدلالها به استدلال ضمنی [برهان موجز] / [ضمیر / نهفته] موسوم هستند. ما اینگونه استدلالها را بعداً در این کتاب از نزدیک بررسی میکنیم.➥
از طرف دیگر، گزارههای ناگفتهای كه استدلال نهفته بر آن متكی است، ممكن است مورد پذیرش همگانی نباشد — عدم حضور صریح آنها میتواند سپری در مقابل نقد و حمله باشد. برای مثال در پژوهشهای پزشكی، استفاده از سلولهای بنیادی جنینی (سلولهای تقسیمنشدهای كه در جنین انسان وجود دارد و به انواع دیگر سلول و بافتها تحول مییابند) بسیار مورد جدال است. در متن زیر، یكی از سناتورها استدلال نهفته را در حمله به تأمین بودجه این پژوهشها توسط دولت بیان کرده است:
این تحقیقات (كه از سلولهای بنیادی جنینی استفاده میشود) غیرقانونی است: این چنین تحقیقات دقیق و همهجانبه مستلزم كشتن عمدی جنین انسان خواهد بود.➥
مقدمه گفتهشده درست است، در اینگونه پژوهشها بهاحتمال قریببهیقین جنین از بین میرود. اما نتیجه استدلال كه میگوید این پژوهشها غیرقانونی است به گزاره نهفتهی "هر نوعی از بین بردن جنین انسان غیرقانونی است" وابسته است — ادعایی كه بسیار محل مناقشه است.
تأثیر یک استدلال نهفته ممکن است وابسته به دانش شنونده بر نادرستی بعضی گزارهها باشد. برای تأکید بر نادرستی گزارهای، گویندهای ممکن است استدلالی را بسازد که مقدمه اول آن، یک گزاره شرطی (اگر. . . آنگاه . . .) باشد و در مقدم آن (مؤلفه "اگر") گزاره منظور را كه نادرستی آن مورد تأکید است و در تالی آن (مؤلفه "آنگاه") یك گزاره كه نادرستی آن بهوضوح آشكار است را قرار دهد. نادرستی ناگفته گزاره اول همان نتیجه استدلال خواهد بود. برای مثال: جان راولز فیلسوف ممتاز آمریکایی آبراهام لینکلن را بهعنوان رئیسجمهوری با بیشترین طرفداری از برابری اخلاقی افراد بشر تحسین میکرد. راولز اغلب گفتهی لینکلن را خاطرنشان میکرد که: "اگر بردهداری خطا نباشد آنگاه هیچچیز خطا نیست." بهوضوح آشکار است که گفتن هیچچیز خطا نیست نادرست است — و از این لازم میشود که بهطور معادل گفتن بردهداری خطا نیست نیز نادرست باشد.➥ به طور مشابه، برونو بتلهایم (BrunoBettelheim)، روانپزشک برجسته، که از بازماندگان داچائو و بوخن والد (Dachau and Buchenwald) بود، نوشت: "اگر همه مردان خوب هستند، هرگز آشویتس وجود نداشت."
تمرین
آ. مقدمات و نتیجه را برای هر استدلال موجود در قطعات متنی زیر مشخص كنید.
۱- | دیوان عالی کشور فقط به حفظ قراردادهای حمایتی نژادی در پرتو شواهد مکفی دال بر تبعیض توسط دولت فدرال خواهد پرداخت؛ لیکن برای تقریباً ۲۰ سال دولت فدرال به تبعیض به نفع پیمانکاران اقلیت بجای مقابله با آنها پرداخته است. —Jeffrey Rosen, cited by Ian Ayres, “Remedying Past Discrimination,” The Los Angeles Times, 26 April 1998 حل مقدمات: دیوان عالی کشور فقط به حفظ قراردادهای حمایتی نژادی در پرتو شواهد مکفی دال بر تبعیض نژادی توسط دولت فدرال خواهد پرداخت؛ برای تقریباً ۲۰ سال دولت فدرال به تبعیض به نفع پیمانکاران گروه اقلیت بجای مقابله با آنها پرداخته است. نتیجه: بنابراین، ترجیحات اقلیتی فدرال در پیگیری قراردادهای حمایتی نژادی به سرنوشت بدی میانجامد. |
۲- | علم به مطالعه طبیعت میپردازد. اینهمه آن چیزی است که میتوان از آن پرسید. اگر در ماورای طبیعت حقیقت یا واقعیتی وجود داشته باشد، علم درباره آن نمیداند و چیزی ندارد تا دراینباره صحبت کند. __New York Times, 1 Agust 1996 |
۳- | در کریتو (دفاع سقراط از قانون) افلاطون موقعیت جامعه آتنیان را تشخص یافته در "قانون" مینمایاند، در صحبت با سقراط یا هر شهروند جامعه که ممکن است قصد بر نافرمانی دولت داشته باشد: آنکس بر آنچه ما برقرار میداریم نافرمانی روا دارد، مرتکب خطای سه گانهای گشته. اول او با نافرمانی ما به نافرمانی والدین خویش نیز برخاسته، دوم زیرا مراجع او در آموزشوپرورش ما هستیم، سوم، او با ما عهد بسته است تا آنگونه که از وی انتظار است از دستورات ما اطاعت نماید. |
۴- | مسئله اساسی جنبش سیاهان تمرکز ضروری بر روی قدرت است، اکنون پی بردهایم که نمیتوانیم به سازماندهی و تداوم جنبش فقط حول گفتمان قدرت پرداخته، زیرا فاقد اصولی هستیم تا بتوان به دور آنها سازمانیافته، لذا باید، سیاست و اخلاق را باهم داشته باشیم. __Maulana R.Karenga New York Times, 26 Apr 1996 |
در ۳۰ می ۲۰۰۰ روزنامه نیویورکتایمز گزارش داد، بعضی از دانشمندان به دنبال راهی هستند تا بتوان به زمان گذشته علائمی را فرستاد. یک خواننده نقاد چنین پاسخی ارائه نمود: به نظر من آشکار است که دانشمندان هرگز در آینده راهی جهت ارسال نشانههایی به زمان گذشته نخواهند یافت، اگر میتوانستند، آیا ما تا کنون چیزی درباره آنها نشنیده بودیم؟ —6 ژوئن 2000 –New York Times حلمقدمات: اگر دانشمندان در آینده راهی برای فرستادن علائم به گذشته پیدا کنند هماکنون ما آنها را دریافت کرده بودیم. اما چنین علائمی به ما نرسیده است. نتیجه: بنابراین دانشمندان آینده راهی برای ارسال علائم به گذشته نخواهند یافت. | |
۵- | با توجه به چشماندازی، کاملاً فیزیکی، چیزی بهعنوان رویداد اول نمیتواند وجود داشته باشد. اگر چیزها میبایست شروعی میداشتند . . . .( یک مهبانگ؟). پرسش اینجاست، چرا فقط آن موقع، و چرا زودتر نه؟ جواب باید چنین باشد "شرایط هنوز کفایت نمیکرد" چیزی باید اول اتفاق میافتاد (قبل از مهبانگ). بنابراین همیشه باید رویدادی با توجه به ادعای رویداد اول پیشفرض گرفته شود. بنابراین حتی اگر مهبانگ یک عبارت علمی باشد و نه صرفاً چیزی بیش از یک"مفهوم ادیبانه"، فقط عبارت است از یک رویداد جذاب. —7 می 1990 New York Times |
۶- | من این استدلال را رد میکنم . . . که روزنامهنگاران سفیدپوست، در سری جدید مقالات درباره نژاد، نباید از اعتیاد سیاهان در بالتیمور بنویسند، چون این "داستان آنها" نیست تا آن را بگویند. اینجا فرض شده که فقط افراد سیاهپوست میتوانند یا باید درباره سیاهپوستان بنویسند، که از آن نتیجه میشود یک چشمانداز یگانه و متفقالقول وجود دارد که همه سیاهان آمریكا آن را دارند. — Ian Reifowtr in a letter To NYT 19 Jun 2000 |
۷- | برای رفع ناسازگاری، بین از خود پیروی نمودن و مرجعیت دولت که موردقبول عامه باشد راهی وجود ندارد. تا جائی که فرد بخواهد خود را مرجع تصمیمگیری برای انجام وظایف خود بداند، وی . . . .منکر آن خواهد بود که وظیفه دارد قوانینی را که مرجع آن دولت است بپذیرد، صرفاً به این خاطر که آنها قانون هستند. در این برداشت . . . آنارشیسم تنها دکترین سیاسی و سازگار با ویژگی خود پیروی است. —Robert Paul Wolff, In Defense of Anarchism, |
۸- | فضا دارای چنان مقدار عظیمی از اتم است که تا ابد هم برای شمارش آنها و شمارش نیروهایی که اتمها را بهجاهای مختلف هدایت میکنند، همانگونه که تاکنون در این عالم هدایت شدهاند، زمان کافی نیست. بنابراین ما باید تشخیص داده که جهانهای دیگری در سایر نقاط کیهان و نژادهای دیگری از انسانها و حیوانات مختلف وجود دارد. —Lucretius لوکرتیوس(قرن اول قبل از میلاد)شاعر و فیلسوف رمی و مؤلف کتاب اشعار آموزشی ششجلدی "در طبیعت اشیاء" – ادامهدهنده فلسفه دمکریت و اپیکور. |
ب. قطعه متنهای زير را میتوان طوري تفسير كرد كه هركدام داراي دو استدلال، و يك يا بیشتر مقدمه باشند. | |
۱- | بزرگترین بهره رأی دادن اجباری عبارت است از، بالا بردن تعداد رأیدهندگان، برابری در شرکتپذیری و حذف بیتفاوتی در شهروندانی که کمتر بهرهمند از مزایای اجتماعی و رفاهی هستند. دو بهره دیگر نیز در پی است، یکم، رأی دادن اجباری میتواند نقش پول را در سیاست کاهش دهد، زیرا دیگر برای نامزدها و احزاب نیاز نیست تا به جمعآوری پول و هزینه آن برای آوردن مردم بهپای صندوقهای رأی نمایند. دوم، باعث کاهش جنبه منفی تبلیغات انتخاباتی خواهد شد. __Arend Lijphart, “Compulsory voting is the best way to keep democracy strong.” 18 Oct. 1996 |
۲- | زندگی فقط یک "خیر" نیست که ما صاحب آن باشیم. زندگی ما شخص خود ماست. رفتار با زندگی خود بهعنوان یک "شئ" که میتوان به دیگری مجوز پایان رساندن آن را داد، عمیقاً تهی سازی انسانیت است. مرگ آسان داوطلبانه، حتی وقتی توسط مراجع ذیصلاح درخواست شود، تهاجمی به امتیازات اساسی بشریت و محدودسازی آنها خواهد بود. __Wall Street Journal, 27 Nov 1991 |
۳- | اقتصاددان ممتاز جی.کی. گالبرایت/Galbraith که مدتهای مدیدی در جهت نمایان ساختن و اصلاح جوامع نمایشگر "ثروت اشخاص" و "فقر عمومی" به فعالیت میپرداخت، در اثر کلاسیک خود، جامعه مرفه، اینگونه بحث میکند: برای اطمینان از تمیزی خانه، استفاده از جاروبرقی بهعنوان وسیله ضروری، مطابق با معیارهای زندگی ماست. برای اطمینان از تمیزی خیابانها، استفاده از دستگاههای خیابان تمیز کن، هزینهای خوشآیند نیست. درنتیجه بهطور عموم و تااندازهای، خانههای ما تمیز و خیابانها كثيف هستند. __نیویورکر30نوامبر1998 حل: مقدمه: برای تمیزی خانهها جاروبرقی لازم است نتیجه: خانههای ما معمولاً تمیز هستند. مقدمه: هزینه کردن برای دستگاههای خیابان تمیز کن خوشآیند نیست. نتیجه: خیابانهای ما معمولاً کثیف هستند. |
۴- | در سال ۱۸۸۴ نامزد حزب دمکرات متهم به داشتن یک فرزند نامشروع گردید. درحالیکه طرفداران حزب جمهوریخواه مدام به تکرار آهنگ "مامان، بابایم کجاست؟" مشغول بودند، نامزد دمکرات بدون هیچ طفره و بهانهای پذیرفت که تکفل کودک را عهدهدار شده است. یکی از طرفداران وی– و درواقع یکی از اولین متخصصان تبلیغات، دكتر اسپين، توصیه زیر را به رأیدهندگان ارائه نمود. با توجه به اینکه گرادر (نامزد دموکرات)سابقه بسیار خوب و طولانی در امور عمومی دارد، ولی نقصی در زندگی شخصی دارد، و از طرفی زندگی شخصی رقیب او بهاندازه یک کتاب داستان است، اما سابقه او در امور عمومی بهاندازه فقط یکخانه شطرنج است، چرا هرکدام را درجانی که بهتر از هر جای دیگر موفق هستند قرار ندهیم. جنیز(نامزد جمهوریخواه) را به زندگی خصوصی خود فرستاده و گراور را برای امور عمومی نگاهداریم. |
۵- | مادام که قدرت در طرف حکومت شوندگان است، حاکمان برای پشتیبانی خود چیزی جز اندیشه خود ندارند. بنابراین حکومت فقط بر مبنای اندیشه برپا میگردد. __ نقل از دیوید هیوم-The New York Review of Books , 24 Nov. 1998 |
۶- | کارکردهای ادراکی وابسته به فرآیندهای نوروشیمیائی در مغز هستند، که تحت تأثیر و نفوذ آنزیمها بوده. این آنزیمها توسط ژنهای ساختهشدهاند. اگر فعالیتهای عقلانی تحت نفوذ جنبههای ژنتیکی نباشند، داستان حیرتانگیز میشود. __Dr. G.E. McClearn, “Genes a Lifelong factor en Intelligence “New York Times 6 Jun. 1997. |
۷- | آیا گذشته وجود دارد؟ خیر. آیا آینده وجود دارد ؟ خیر. بنابراین فقط اکنون وجود دارد؟ بله. اما در اکنون برشی از زمان وجود ندارد؟ همینگونه است. پس زمان وجود ندارد؟ دستبردارید، ایکاش اینهمه ملالآور نبودید. __برتراند راسل- Human Knowledge , 1984 |
۸- | انعام دادن به بهبود خدمات کمکی نمیکند زیرا اگر چنین بود، رانندههای تاکسی از خدمه هواپیما ملاحظه کارتر بودند. بعلاوه انعام دادن غیرمحترمانه است، زیرا مرز بین هزینه کار و هدیه را کمرنگ میکند. خواهان خدمت دهنده را در موقعیتی بدون حفاظ قرار میدهد. __New York Times,, 24 Jan 1997 |
۹- | بدون غبار، نور غیرمستقیم نبود، نه آسمان آبی، نه غروب دلانگیز، نه هیچکدام از اینهمه رنگهای آسمانی تا هنرمند نقاش را غرق در خودنمایند. اگر نور توسط هزاران هزار ذرات غبار در هوا پخش نمیشد، حرارت خورشید غیرقابلتحمل بود. بدون غبار که باعث ایجاد هسته [در ابر] میشود، ابرهای بارانزا بهآسانی تشکیل نمیگردید، شبها بسیار سرد و روزها بهطور غیرقابل طاقت گرم میشدند. و سرانجام آنكه، غبار زندگی را در این سیاره ممکن ساخته است. __ The Science , April 1992 |
۱۰- | لایههای پائین اقشار متوسط--کسبه جزء، مغازهداران، کارگران ماهر بازنشسته، پیشهوران و روستائیان کشاورز-- همه اینها بهتدریج به پرولتاریا ملحق خواهند شد، بخشی از آن بدین خاطر است که سرمایه کوچک آنها مقیاسهای لازم براي اداره صنایع مدرن را كفايت نمیکند، و در رقابت با سرمایههای بزرگ به زير کشیده خواهند شد، تخصص و مهارتهای ویژه بخشهای ديگر با توجه به روشهای جدید تولید بیارزش خواهد گردید. بنابراین پرولتاریا همه اقشار و طبقات اجتماعی را بکار خواهد گرفت. __کارل مارکس و فردريش انگلس، راه پیش پای کمونیست The Communist Manifestos,, 1848 |
۱۱- | منظور هیچکس همه حرفهایی که میزند نیست، و تازه تعداد کمی نیز همه آنچه منظورش رادارند میگویند، واژهها لغزان، و اندیشه چسبناک است. __The Education of henry Adams (1907) Chapter 31 |
۱۲- | انتخاب طبیعی در نحوه رفتار موردتوجه است و چندان درگیر با آنچه در محتوای ذهن رخ میدهد نيست. این بدین معناست که شانس توليد انسانی توسط انتخاب طبيعي با عقاید صحیح پائین است، بنابراین مردم دلیل کافی دارند تا به عقاید ذهنی که صرفاً توسط انتخاب طبیعی تولیدشده باشد، شک داشته باشند. __Science and sensibility,” Insight 118 Aug. 1997 – Prof Alvin Plantinga |
۱۳- | كاهش در شهریه میتواند درآمد حاصل از کمکهای مالی دولت را کم نماید كه[کمکها] در بسیاری حالات وابسته به هزینه کل پرداختشده است، بنابراین کاهش قیمتها در درون خود دارای ویژگی بازدارندگی هست. __Don’t Expect Many Colleges to Lower tuitions New York Times9 Jan. 1996 |