تعریفهای مصداقی و تفکیکی
تعریف و زبان
درآمد به منطق فصل ۴ قسمت ۳
عبارتهای عام را ممکن است بتوان با فهرست کردن آن رده از چیزها که عبارت به آنها برمیگردد تعریف کرد. این ساختار از تعریف، موسوم به مصداقی (یا تفکیکی) است. این قسمت، توضیح سه گونه از آن است: ۱- «تعریف با مثال»؛ ۲- «تعریف نمایانساز»؛ ۳- «تعریف نیمه نمایانساز». افزون بر آن خواهیم دید، گرچه ممکن است تعاریف مصداقی راهگشا باشند، اما به تمامی نمیتوانند معنی عبارت را برسانند، چراکه کلید معنا در مفهوم است.
۳.۴ تعریفهای مصداقی و تفکیکی
■ تعریف با مثال:
تعریف تفکیکی
تعریف مصداقی
Denotative definition
Extensional definition
یک تعریف که مصداق یک عبارت را شناسایی میکند، برای مثال، با فهرست کردن اعضای کلاس (رده) اشیایی که عبارت به آنها رجوع دارد.
تعریف نمایانساز
Ostensive definition
Demonstrative definition
گونهای از تعریف تفکیکی که در آن اشیای مورد تفکیک توسط عبارت تعریفشده، بهوسیله اشاره یا حرکت دیگری مورد رجوع قرار میگیرند؛ گاهی تعریف نمایشیی نیز نامیده میشود.
تعریف نیمه-نمایانساز
Quasi-ostensive definition
گونهای تعریف تفکیکی که به حرکت همراهی شده با یک عبارت وصفی تکیه دارد.
تعریفهای تفکیکی تکنیکهایی را بکار میگیرند تا مصداق عبارت تعریفشده را شناسایی کنند. آشکارترین راه برای توضیح مصداق یک عبارت عام، مشخص کردن چیزهایی است که عبارت به آنها اشاره میکند. این، یکی از تکنیکهای بسیار مؤثر است، اما دارای محدودیتهای جدی است.
در قسمت قبل نشان دادیم دو مفهوم مختلف (مانند مثلث متساویالاضلاع و مثلث متساوی الزوایا) میتوانند بهطور دقیق دارای مصداق یکسان باشند. بنابراین چنانچه حتی بتوانیم تمام چیزهای مورداشاره یک عبارت را برشمرده (پیموده)، تعریف مصداقی نمیتواند برای عبارت دیگری که به همین اشیا اشاره میکند، وجه تمایز قائل شود.
البته و معمولا شمارش همهیِ اشیای یک رده غیرممکن است؛ چیزهای مورداشاره توسط عبارت "ستاره" بهواقع در تعداد نجومی است؛ چیزهای مورداشاره توسط عبارت "عدد" در شمارش نامحدود است، و اصولاً برای بیشتر عبارتهای عام، برشمردن (پیمایش) تمام چیزهای مورداشاره آنها خارج از طاقت است. بنابراین تعاریف تفکیکی محدود به پیمایش جزئی اشیای مورد تفکیک خواهد بود— و این محدودیت موجب بروز مشکلات جدی خواهد شد. نکته اصلی مسئله این است که: شمارش جزئی یک رده معنی عبارت عام را بسیار متزلزل باقی میگذارد.
هر شی دادهشده دارای ویژگیهای بسیار زیاد است و میتواند داخل در مصداق تعداد بسیار زیادی از عبارتهای عام قرار گیرد. بنابراین هر شی دادهشده بهعنوان یک نمونهی (یا مثال) یک عبارت عام ممکن است نمونهی تعداد زیادی عبارت عام دیگر با مفهومهای بسیار متفاوت باشد. برای مثال، اگر من ساختمان امپایر استیت را بهعنوان نمونه برای توضیح عبارت "آسمانخراش" بیاورم، تعداد زیاد دیگری رده از اشیا هست که میتوانند مورد رجوع من قرارگیرد. حتی وقتی دو یا سه یا چهار نمونه هم ارائه شود، مسئله هنوز باقی است. فرض کنید علاوه بر ساختمان امپایر استیت چند نمونه مشهور از آسمانخراش را مانند کرایسلر، ساختمان وولورث را ارائه نمود. اما این سه، همزمان میتوانند بهعنوان «املاک گران واقع در منهتن» یا «ساختمانهای بزرگ قرنبیستم» یا «ساختمانهای شاخص در نیویورک» نیز معرفی شوند. بعلاوه عبارات عام اشیائی را مشخص میکنند که توسط عبارتهای دیگر مشخص نمیشوند. لذا با شمارش جزئی، ما به تمیز بین عبارتهایی که مصداقهای متفاوت دارند قادر نخواهیم شد.
ممکن است با نامگذاری گروههای اعضای رده بهعنوان نمونه بر این مسئله فائق آمد. این تکنیک، یعنی تعریف توسط زیر-ردهها، گاهی برشمارش (پیمایش) کامل را میسر میسازد. بنابراین میتوان چنین تعریف کرد که، معنی "مهرهدار" عبارت است از دوزیست و پرنده و ماهی و پستاندار و خزنده. تمام بودن برشمارش در این نوع تعریف نوعی احساس رضایت روانی دربر دارد، اما معنی عبارت "مهرهدار" توسط این تعریف بهطور قابلقبول مشخص نشده است.
■ تعریف نمایانساز:
بجای نامگذاری یا وصف اشیای مشخصشده بواسطه عبارت عام نعریف شده، همچون تعاریف اسمی معمول، ممکن است بتوان به آنها اشاره کرد. این نوع تعریف موسوم به "تعریف نمایانساز است. بهعنوانمثال، تعریف نمایشی واژه "میز" عبارت خواهد بود از این، به همراه اشاره انگشت (یا هر حركت بدنی دیگر) بهطرف یک میز.
تعریف نمایانساز علاوه بر محدودیتهای مخصوص به خود تمام نقطهضعفهای بحث شده در قبل را نیز دارد. ازجمله محدودیتهای آشکار این نوع تعریف، محدودیت جغرافیایی است: فقط به چیزی میتواند اشاره شود که قابلدیدن باشد، بنابراین، نمیتوان به این شیوه در یک دهکده به آسمانخراش اشاره نمود و در میان خشکی به "اقیانوس" اشاره كرد. بعلاوه و بسیار جدی، اشاره بهطور نا گریز دچار چند پهلویی است. اشاره به یک میز اشاره به فقط بخشی از آن، همچنین به رنگ آن، اندازهی آن و شکل آن نیز است. درواقع میتواند، اشاره به هر چیزی در امتداد اشارهشده باشد، ازجمله دیوار پشت میز و یا باغ پشت دیوار.
■ تعریف نیمه نمایانساز:
گاهی میتوان چند پهلویی (آمده در پاراگراف قبل) را با الحاق عبارت توصیفی به تعریفشده رفع نمود، نتیجه چیزی خواهد بود که میتواند از آن بهعنوان تعریف نیمه نمایانساز نام برد. برای مثال معنی عبارت "میز" عبارت است از این "وسیله چوبی" (همراه با نوعی اشاره مناسب). اما ازآنجاکه در این تعریف، معنی "وسیله چوبی" از پیش دانسته است از برآوردن قصد تعریف که تعریف نمایانساز قرار است آن را برآورده سازد بر نخواهد آمد. گاهی گفته میشود که تعریف نمایانساز، یک تعریف پیشینی است، روشی که در ابتدا معنی واژهها فراگرفته میشوند. اما درواقع، ما ابتدا زبان را با مشاهده و تقلید میآموزیم، نه با اتکا به تعریف.
علاوه بر این مشکلات، همه تعریفهای نمایانساز دارای این کاستی هستند که نمیتوانند واژههایی گرچه کاملا بامعنی را تعریف کنند، زیرا آنها هرگز اشاره به چیزی نمیکنند. برای مثال وقتی میگوییم سیمرغ وجود ندارد، ادعای ما بهطور بامعنی دال بر این است که عبارت "سیمرغ" نشانه شیای نیست، یعنی مصداق آن "تهی" است. اما عبارات بدون مصداق بسیار مهم هستند و این نشان میدهد آن روشهای تعریف که تکیهبر تفکیک دارند نمیتوانند به کنه مطلب دست یابند. "سیمرغ" مصداق ندارد، نمیتوان گفت بیمعنی نیز هست. درست است که نشانه شیای نیست، زیرا سیمرغ وجود ندارد، اما اگر عبارت "سیمرغ" بیمعنی باشد، پس گفتن "سیمرغ وجود ندارد" نیز بیمعنی خواهد بود. معنی بیشتر به مفهوم ربط دارد تا مصداق؛ کلید حقیقی تعریف در مفهوم است.
تمرین
آ. عبارات زیر را با ارائه سه مثال برای هریك تعریف نمایید:
۱- هنرپیشه ۲- گل ۳- بوكسور ۴- افسر ۵- آهنگساز ۶- بندرگاه ۷- درامنویس ۸- مخترع ۹- عنصر ۱۰- شاعر
ب. برای هر یك از عبارتهای عام تمرین آ یك عبارت غیرمشابه پیدا نمایید كه برای سه مثال ارائهشده نیز صدق نماید.