مفهوم و تعریف مفهومی
تعریف و زبان
درآمد به منطق فصل ۴ قسمت ۴
آنطور که در قسمتهای پیشین این فصل گفتیم، مفهوم یک عبارت، تنها شامل آن ویژگیهایی است که همهیِ چیزهای تفکیکشده بهوسیله آن عبارت به اشتراک گذاشتهاند. حتی درون این محدودیت، باید سه برداشت مختلف از مفهوم، تمیز داده شود: «مفهوم ذهنی»، «مفهوم عینی»، و «مفهوم متعارفی». این قسمت پیگیر این مطلب و نیز ارایه دو تکنیک برای تعریف مفهومی است.
۴.۴ مفهوم و تعریف مفهومی
در زبان انگلیسی عبارتی که گاهی بهجای "Intension" (مفهوم) بکار میرود "Connotation / معنای ضمنی" است؛ و البته تعریف مفهومی، تعریف "Connotative" نیز است. ازآنجاکه در زبان انگلیسی روزمره، "connotation" برای معنی تمام و کمال عبارات، به شمول جنبههای انگیزشی افزون بر معنی توصیفی، بکار میرود ما از کارزدن "connotation" خودداری خواهیم کرد. و چون ما در اینجا فقط متوجه معناداری آگهساز هستیم عبارت "connotation" را به کنار مینهیم؛ بنابراین، در این قسمت عبارتهای "مفهوم / intension" و "مفهومی / intensional" را بکار خواهیم برد.
مفهوم ذهنی
Subjective intension
مجموعه همه ویژگیهایی که گوینده باور دارد چیزهای مورداشارهیِ یک عبارت دارای آنها هستند.
مفهوم عینی
Objective intension
مجموعه کامل ویژگیهای به اشتراک گذاشته بهوسیله همه چیزهای درون مصداق یک عبارت.
مفهوم متعارفی
Conventional intension
مفهوم رایج و پذیرفته شده یک عبارت. معیارهایی که بطور معمول برای تصمیمگیری در مورد هر شیئی، که آیا بخشی از مصداق آن عبارت است یا نه، توافق وجود دارد.
تعریف ترادفی
Synonymous definition
گونهای از تعریف مفهومی (به معنای ضمنی) که در آن واژه، عبارت، یا نمادی برحسب واژه، عبارت، یا نماد دیگری، که دارای همان معنی و هماکنون دانسته باشد تعریف میشود.
تعریف کنشور
Operational definition
گونهای تعریف مفهومی (به معنای ضمنی) که بنابرآن عبارت مورد تعریف به مورد دادهشدهای کارزده خواهد شد اگر و تنها اگر اجرای اعمال مشخصی در آن مورد منجر به نتیجهیِ مشخصی گردد.
آنگونه که گفتیم، مفهوم یک عبارت شامل آن ویژگیهای به اشتراک گذاشته بهوسیله همهیِ اشیایِ تفکیکشده توسط آن عبارت، و فقط به اشتراک گذاشته توسط آن عبارت است. اگر ویژگیهایی که "صندلی" را تعریف میکنند عبارت باشد از " تک نشیمنگاه برجسته" و "دارای یک پشتی"، آنگاه هر صندلی یک تک نشیمنگاه برجسته با یک پشتی است، و فقط صندلیها تک نشیمنگاه برجسته با پشتی هستند.
حتی درون این محدودیت، باید سه برداشت مختلف از مفهوم تمیز داده شود: مفهوم ذهنی، عینی، و متعارفی. مفهوم ذهنی یک واژه برای یک گوینده مجموعه تمام ویژگیهایی است که گوینده باور دارد همهچیزهای مورداشاره (تفکیکشده) توسط آن عبارت دارا هستند. این مجموعه از فردی به فرد دیگر تغییر میکند و حتی ممکن است برای یک فرد نیز در زمانهای مختلف متفاوت باشد، لذا نمیتواند مقصود تعریف را برآورده سازد. افزون بر آن، موردنظر منطقدان، معنای عمومی یك واژه است و نه تفسیر شخصی از آن. مفهوم عینی یک واژه عبارت است از مجموعه تمام ویژگیهای به اشتراک گذاشته بهوسیله همه چیزهای درون مصداق آن عبارت. بنابراین درون مفهوم عینی عبارت "دایره" این ویژگی است که دایره محصورکننده سطحی در صفحه است که مساحت آن از مساحت هر شکل دیگر در صفحه با محیط برابر بزرگتر است. اما این ویژگی دایره برای افراد بسیاری که واژه را بکار میبرند کاملاً ناشناخته است. دانستن همه ویژگیهای مشترک اشیاء مورداشاره یک عبارت، نیاز به دانش بیپایان (همهچیزدانی) دارد. و ازآنجاکه، کسی اینچنین دانشی ندارد، مفهوم عینی نمیتواند معنای عمومی یک واژه، که در پی آن هستیم، باشد.
انسانها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و بنابراین عبارتهایی را بکار میبرند که میفهمند؛ پس باید مفاهیم همگانی در دسترس باشد، که به معنای توضیح دادهشده، نه ذهنی و نه عینی باشند. عبارتها دارای معانی پابرجا هستند زیرا توافق ضمنی برای استفاده از معیار یکسان وجود دارد، یعنی معیاری برای تصمیمگیری به بودن یا نبودن هر شئی درون مصداق یک عبارت. لذا، آنچه یک شئ را، در گفتمان همگانی، دایره میکند کاربرد همگانی عبارت دایره است، یعنی منحنی بستهای در صفحه که تمام نقاط آن از نقطهای واقع در درون آن بنام مرکز به یکفاصله هستند. این معیار توسط عرف برقرار شده و این معنای مفهوم متعارفی دایره است. این برداشت از مفهوم مقصودِ مهمِ تعریف است: چراکه، عمومی است و نیاز به همهچیزدانی هم ندارد. بهطورمعمول، عبارت "مفهوم" به معنای مفهوم متعارفی بكار میرود، و کاربرد موردنظر ما نیز همینگونه خواهد بود.
■ تعریف ترادفی
چه تکنیکهایی برای تعریف عبارات عام، مفهوم را مد نظر قرار میدهند؟ چندین روش معمول است. ساده ترین و پرکاربردترین آن آوردن واژه دیگری است که معنای آن از قبل دانسته و همان معنای واژه مورد تعریف را داشته باشد. به دو واژه با یک معنی "مترادف" میگویند، لذا تعریفی به این روش را تعریف ترادفی مینامند. واژهنامهها، به ویژه واژنامههای کوچک، بسیار از این روش برای تعریف عبارتها استفاده میکنند. برای مثال، معنی "دوروند" عبارت است از "تبهکار" و یا "شهله" به معنی "گوشت چرب" است و نیز مانند آنها. معنی واژه وقتی به زبان دیگری است، تعریف ترادفی بسیار کارساز و درواقع ضروری است. فراگیری واژههای یک زبان خارجی بهواقع یادگیری تعریفها توسط مترادفها هستند.
این روش خوبی برای تعریف عبارتها است، آسان، کارساز و سودمند نیز هست؛ اما محدودیتهای آن نیز جدی است. بسیاری از واژهها مترادف دقیقی ندارند، درنتیجه تعریف ترادفی اغلب، چیزهای کمتری را از معنای کامل ارائه میدهد که این میتواند گمراهکننده نیز باشد. این واقعیت توسط یك ضربالمثل ایتالیایی اینگونه بیانشده: “Tnaduttor,Traditor” (مترجم همان خائن.).
یک محدودیت جدیتر تعریف ترادفی به این قرار است: اگر شخص از اصل با تصور واژهای که سعی به تعریف آن است بیگانه باشد، آنگاه هر مترادف سادهای خود تعریفگر (معرِف) برای خواننده و شنونده یک معما خواهد شد. وقتی بنا بر ساختن یک تعریف روشنگر با یک تعریف نظری باشد آنگاه مترادفها درواقع بیهوده خواهند بود.
■ تعریف کنشور
ممکن است فردی بخواهد مفهوم یک عبارت را با گره زدن تعریفشده(معرَف) به مجموعهای از کنشها و عملیات بهوضوح قابل وصف توضیح دهد؛ حاصل انجام آن به ارائه تعریفی از عبارت موسوم به تعریف کنشور منجر خواهد شد.
عبارت تعریفِ کنشور برای اولین بار بهوسیله فیزیکدان برنده جایزه نوبل بریجمن ( P. W. Bridgeman) در کتاب وی منطق فیزیک مدرن (The Logic of Modern Physics) در ۱۹۲۷ بکار برده شد.
برای مثال، درپی موفقیت و گسترش تئوری نسبیت انیشتین، "فضا" و "زمان،" دیگر به شیوه انتزاعی نیوتن قابلتعریف نبودند. لذا پیشنهاد شد تا آنها به شیوه "کنشور" تعریف شوند— یعنی توسط اعمالی که برای اندازهگیری فاصله و مدت انجام میشود. تعریف کنشور یک عبارت میگوید: آن عبارت در یک حالت دادهشده به گونه درستی بکار بردنی است، اگر و فقط اگر انجام اعمال مشخصی در آن حالت همیشه نتیجه مشخصی را به دنبال داشته باشد. مقداری که برای اندازه فاصله ارائه میگردد، مطابق با تعریف کنشور به روند مشخص اندازهگیری آن ارجاع میشود. در تعریف کنشور فقط اعمال عام و تکرارپذیر مورد ارجاع تعریفگر (معرِف) قرار خواهند گرفت. دانشمندان علوم اجتماعی نیز کوشیدهاند تا این تکنیک را بکار گیرند. برای مثال بعضی از روانشناسان سعی کردهاند تا تعاریف انتزاعی "ادراک" و "ذهن" را با تعاریف کنشور که دلالت انحصاری بر رفتار و یا مشاهدات روانشناسانه دارند جایگزین نمایند.
از همه گونههای ساختن تعریف آنکه گستردهتر از همه قابل کاربرد است روش تعریف به جنس و فصل است. این مهمترین کاربرد از همه کاربردهای مفهوم عبارتهای عام است، و نیز یک تکنیک بسیار فراگیر است که اغلب در تعریف عبارات بر آن تکیه شده است. بنابراین، ما قسمت بعدی، یعنی قسمت پایانی این فصل، را به بررسی مشروح برای تعریف بهوسیله جنس و فصل اختصاص میدهیم، و نیز قواعدی که بهگونه صحیح راهنمای کار زدن آن باشند.
جدول زیرگونههای تعریف بهوسیله کاربرد (که پنج از آن وجود دارد)، و شش تکنیک بر مبنای مصداق(سه) و مفهوم(سه) خلاصهشده است.
پنج گونه تعریف | |
شش تکنیک برای تعریف عبارته | |
تکنیکهای مصداقی | ب-تکنیکهای مفهومی |
تمرین
تعريفی ترادفي براي عبارتهای زير ارائه نماييد.
۱-مهمل ۲-دلقك ۳-خطر ۴-تازهكار ۵-متر ۶-گورستان ۷-ديكتاتور ۸-رمه ۹-شگون ۱۰-لات | ۱۱-خودخواهی ۱۲-جشن ۱۳-درهم ۱۴-نوشدارو ۱۵-خيمه ۱۶-طفل ۱۷-عجله ۱۸-درويش ۱۹-چاخان |