قیاس دو حدی (ذوحدین)
قیاس در سخن
درآمد به منطق فصل ۸ قسمت ۸
در قسمت قبل مورد بحث آن قیاسهایی بود که چنین نبود همه گزارههای آن حملی باشند و نیز مغالطههای مربوط به آنها (وضع تالی و رفع مقدم). در این قسمت به گونهای استدلال موسوم قیاس دوحدی (نیز قیاس ذوالحدین - معمای دوراهی) میپردازیم. این قالب استدلالی اگر صحیح و معتبر بکار رود بس کارساز و ویرانساز است.
۸.۸ قیاس دو حدی (ذوحدین)
قیاس دوحدی
دوراهی دشوار
ذوالحدین
The Dilemma
یک صورت رایج استدلال در مباحثات روزانه که در آن ادعا بر این است که باید بین دو گزینه، که هر دو (معمولاً) نامناسباند، یکی را برگزید.
دو حدی مرکب
Complex Dlemma
یک استدلال در آن
(آ) یک منفصله،
(ب) دو مقدمه شرطی عطف شده، و
(ج) نتیجهای که یک گزاره حملی نیست
(خلاف دو حدی ساده که چنین است) و بجای آن، منفصلهای شامل دو مؤلفه جایگزین (معمولاً ناخوشایند) آمدهاند.
دو حدی ساده
Simple Dilemma
استدلال که گونهای طرحشده تا حریف را ناچار بهگزینش بین دو نتیجه جایگزین نماید؛ دو نتیجهای که هرکدام یک گزاره حملی (و معمولاً ناخوشایند) هستند.
قیاس دو حدی صورتی از استدلال در زبان رایج است؛ و در اساس، یک ابزار استدلالی است که در آن قیاسهایی درباره مبحث واحدی باهم ترکیب و گاه همچون حربهای ویرانساز در مباحثات و مجادلات بکار میرود. هرکدام از قیاسهای ترکیبشده ممکن است قیاسهای کاملاً عادی باشند، لذا ازنقطهنظر صریح منطق، قیاس دو حدی دارای اهمیت ویژه نیست. اما مقدمات قیاسهای ترکیبشده بهصورت یک ترکیب فصلی (منفصله) پیکربندی و به طریقی طراحیشده تا رقیب مجبور به پذیرش یکی از دو مؤلفه این ترکیب فصلی شود. اگر این کار، یعنی اجبار رقیب به پذیرش یکی از دو راه، با موفقیت انجام شود، آنگاه میتوان گفت قیاس دو حدی ابزاری توانمند در قانع کردن بوده است.
گاهی در زبان روزانه میگوییم فلان شخص درگیر یک دوراهی[بنبست] است، و منظور آن است که فرد مجبور است بین دو گزینه یکی را برگزیند، دوگزینهای که هر دو بد یا ناگوارند. قیاس دو حدی صورتی از استدلال است که قصد آن نشاندن حریف بر جای خود است. دریک مباحثه یکی از طرفین از قیاس دو حدی سود برده تا گزینههایی را بهطرف مقابل ارائه دهد، که وی باید یکی را از آن میان برگزیند، سپس ارائهکننده قیاس نشان میدهد، فارغ از آنکه حریف چه گزینه را انتخاب کند، سرانجام وی راهی است که به یک نتیجه ناخوشایند منجر خواهد شد.
در فاجعه انفجار موشک چلنجر در سال ۱۹۸۶، فیزیکدان ممتاز ریچارد فینمان در برشمردن انتقادات نیشدار خود از سوء مدیریت مدیران ناسا (National Aeronautics and Space Administration/NASA) در این ماجرا چنین میگوید:
هر وقت با مدیران ردهبالا صحبت میکردیم، آنها با گفتن اینکه چیزی از مسائل افراد رده پایینتر از خود نمیدانند بحث را تمام میکردند . . . . بالاخره این گروه مدیران ردهبالا یا نمیدانستند، که در این صورت باید میدانستند، یا میدانستند؛ در هر حالت آنها به ما دروغ میگفتند. _Games Gleick, genius: The Life and Science of Richard Feynman, (New York: Pantheon Books, 1992).
جمله طوری مرتبشده تا حریف را (در این حالت ناسا را) به گوشه رانده و سپس وی را خلع سلاح نماید. تنها مقدمه بیانشده در استدلال یک منفصله است، که البته یکی از فصلهای آن باید آشکارا درست باشد؛ آنها درباره مسائل زیردستان خود میدانستند یا نمیدانستند. و هر یک از این فصلها انتخاب شود، نتیجه بسیار بدی را برای حریف به دنبال خواهد داشت. نتیجه یک قیاس دو حدی ممکن است یک گزاره منفصله باشد (برای مثال، "مدیران ناسا نمیدانستند چه باید بدانند یا آنها دروغ میگویند") که در این حالت آن را قیاس دو حدی مرکب نامیده. البته نتیجه میتواند یک گزاره حملی نیز باشد، که در این حالت آن را قیاس دو حدی ساده نامیده، داشتن نتیجه نامطلوب ضرورت قیاس دو حدی نیست. یک مثال از قیاس دو حدی که دارای نتیجه خوشآیند است در زیر ارائهشده است:
اگر آمرزیدگان در بهشت نیازمند نباشند، آنها در رضایت کامل خواهند بود؛ و همینطور است اگر تمام نیازهای آنان برآورده شود، پس آنها نیازمند نخواهند بود یا همه آنها برآورده میشود؛ بنابراین آنها در رضایت کامل خواهند بود.
در قیاس دو حدی نیاز نیست تا مقدمات ترتیب خاصی را رعایت کنند، مقدمه منفصله که گزینهها را ارائه میدهد، میتواند قبل یا بعد از دیگری بیاید. نتیجههای گزینهها نیز میتوانند بهصورت یک گزاره عطفی یا بهصورت دو گزاره جدا ظاهر شوند. اغلب، استدلال قیاس دو حدی بهصورت قیاس ضمیر بیان میشود، یعنی، نتیجه آنچنان آشکار در نظر گرفته میشود که بهندرت نیاز است تا بهصراحت آن را بیان کرد. این نکته در قطعهای از نامه آبراهام لینکلن در دفاع از ابلاغ بخشنامه خود که بهموجب آن بردگان در ایالات متحد شمالی آزاد میشدند، بهخوبی نشان دادهشده:
اما درباره این بخشنامه، بهعنوان یک قانون، اعتبار دارد یا اعتبار ندارد. اگر اعتبار ندارد، نیازی به پس گرفتن آن نیست، اگر اعتبار دارد، نمیتواند پس گرفته شود، آبرفته را نمیتوان به جوی بازگرداند. آبراهام لینکلن ,“ نامه آبراهام لینکلن به جیمز کوتکلین ,” ۱۸۶۳
سه روش برای طرد یا ابطال قیاس دو حدی وجود دار که هر یک نام مخصوص خود را دارند، و همه آنها وابسته به این واقعیتاند که قیاس دو حدی دارای دو (یا بیشتر) "پیکان حمله" است. این سه روش برای شکست قیاس دو حدی به نامهای "گذر یا گریز از میان پیکانها"، "مصادره پیکانها"، "طرد متقابل" معروف هستند. باید توجه داشت این سه روش برای اثبات بیاعتباری استدلال نیست، بلکه روشهایی هستند تا بتوان بدون به چالش کشیدن اعتبار استدلال از پذیرفتن نتیجه خودداری کرد.
■ روش یکم (گریز از میانه)
در روش گریز از میان پیکانها (برای طرد یا ابطال قیاس دو حدی)، طرف مقابل منفصله را نمیپذیرد و آن را طرد میکند. بهطورمعمول این آسانترین روش برای رد کردن نتیجه قیاس دو حدی است، مگر آنکه یکنیمه آن صریحاً نقیض نیمه دیگر باشد. منفصله میتواند نادرست باشد. گاهی وقتها برای توجیه رتبهبندی دانشآموزان گفته میشود که تشخیص کار خوب موجب ایجاد انگیزه در دانشآموز برای کار بیشتر میشود. مخالف ممکن است از طریق قیاس دو حدی زیر این نظر را نقد کند:
اگر دانشآموز علاقهمند به تحصیل باشد، نیازی به ایجاد انگیزه نیست، و چنانچه بیعلاقه به تحصیل باشد، هیچ انگیزهای مفید واقع نمیشود. اما هر دانشآموز یا علاقهمند به تحصیل است یا بیعلاقه به تحصیل است. بنابراین انگیزه موردنیاز نیست یا چنین انگیزهای سودمند نیست.
این استدلال بهطور صوری معتبر است، اما میتوان نتیجه آن را توسط گریز از میان دو پیکان آن بر باد داد. مقدمه منفصله نادرست است، دانشآموزان با انواع گرایشها نسبت به تحصیل وجود دارند: بعضیها ممکن است علاقهمند، بسیاری شاید ناخشنود و بسیاری دیگر میتوانند بیتفاوت یا مردد باشند. برای آنها، یک محرک یا انگیزه میتواند هم موردنیاز و هم مفید و مؤثر باشد. گذر از میان پیکانها ثابت نمیکند که نتیجه نادرست است بلکه فقط نشان میدهد که استدلال زمینه قابلقبول برای پذیرش نتیجه را فراهم نمیکند.
روش دوم:
■ روش دوم (مصادره)
جایی که مقدمه منفصله حملهپذیر نیست، مثل وقتیکه شامل تمام گزینهها هست، گذر از میان پیکانها دیگر ممکن نخواهد بود. باید روش دیگری را برای طفره رفتن از نتیجه اندیشید. یکی از این روشها مصادره قیاس دو حدی با استفاده از پیکانهای آن است؛ که این مستلزم رد کردن آن مقدمهای است که بهصورت گزاره عطفی است. برای رد کردن یک گزاره عطفی فقط نیاز است یکی از مؤلفههای آن انکار شود. وقتی قیاس دو حدی با استفاده از پیکانهای آن مصادره شد، کوشش میشود تا نشان داده که حداقل یکی از گزارههای شرطی نادرست است. قیاس دو حدی بالا، که موضوع آن مخالفت با رتبهبندی دانشآموزان است، تکیهبر ترکیب شرطی "اگر دانشآموز علاقهمند به تحصیل باشد، نیازی به ایجاد انگیزه نیست" دارد. طرفدار رتبهبندی میتواند با مصادره این قیاس دو حدی بهوسیله پیکانهای آن چنین بحث کند که حتی دانشآموز علاقهمند به تحصیل ممکن است گاهی نیاز به محرک یا انگیزه داشته باشد. این انگیزه اضافی میتواند با رتبهبندی مهیا شود تا موجب ارتقای فراگیری برای حتی درخشانترین دانشآموز نیز گردد. البته ممکن است پاسخهای مناسب به این ادعا داده شود– اما بههرحال قیاس دو حدی اولیه اکنون مستحکم توسط پیکانهای خود مصادره شده است.
■ روش سوم (دو حدی خلاف)
زیرکانهترین روش برای طرد متقابل طرح یک قیاس دو حدی خلاف، یعنی یک قیاس دو حدی دیگر ولی در جهت خلاف است، اما این روش، که دلیل آن را نیز خواهیم دید، بهندرت متقاعدکننده خواهد بود. در طرد متقابل یک قیاس دو حدی باید یک قیاس دو حدی دیگری را ساخت که نتیجه آن خلاف نتیجه قیاس دو حدی اصلی باشد. هر قیاس دو حدی در خلاف جهت قیاس اصلی را میتوان برای طرد متقابل بکار برد، اما بهترین وقتی است که قیاس خلاف دو حدی از همان اجزاء ترکیبی (گزارههای حملی) قیاس دو حدی اصلی ساخته شود.
یک نمونه کلاسیک و زیبا از این نوع طرد متقابل (قیاس دو حدی خلاف) در افسانههای یونان آمده است. در این افسانه یک مادر آتنی سعی دارد پسرش را متقاعد کند تا در سیاست وارد نشود:
اگر آنچه را حق است بگویی مردم از تو بیزاری میجویند؛ و اگر سخن بهناحق بگویی خدایان از تو بیزار خواهند شد، اما تو باید سخن بهحق بگویی یا نه؛ بنابراین مورد بیزاری خواهی بود.
فرزند وی به شیوه زیر پاسخ داد:
اگر آنچه را که حق است بگویم خدایان مرا دوست خواهند داشت؛ و اگر سخن بهناحق بگویم مردم مرا دوست خواهند داشت، بنابراین من دوست داشته خواهم بود.
در مباحثات عمومی که قیاس دو حدی ازجمله قویترین ابزار پیروزی بر حریف است، کاربرد این قسم از طرد متقابل، یعنی به دست دادن نتیجه در تقابل با اولی از همان مقدمات، نشان مهارت بسیار در هنر و صناعت کلام (ریتوریک) است. اما اگر به قیاس دو حدی و طرد متقابل آن از طریق قیاس دو حدی دیگری نزدیکتر نگاه کنیم، خواهیم دید که نتیجه آنها آنچنانکه در اول به نظر میرسد، در تقابل نیستند.
نتیجه قیاس دو حدی اول آن است که پسر مورد بیزاری خواهد بود (توسط مردم یا توسط خدایان)، و نتیجه طرد متقابل قیاس اصلی با استفاده از قیاس دو حدی دوم آن است که پسر دوست داشته خواهد بود (توسط خدایان یا توسط مردم). اما این دو نتیجه بهطور کامل قابل انطباقاند هستند. طرد متقابل از طریق قیاس دو حدی خلاف فقط تثبیت نتیجهای دیگر متفاوت از نتیجه اصلی خواهد بود. هر دو نتیجه بدون مانع میتوانند باهم درست باشند و بنابراین هیچ طرد نتیجهای(تبکیت/refutation) حاصل نشده است.
طرد متقابل به این صورت به ابطال استدلال منجر نخواهد شد، اما فقط توجه را در شرایط یکسان به جنبهای متفاوت برمیگرداند. قیاس دو حدی زیر ممکن است این مسئله را آشکارتر نشان دهد.
این قیاس دو حدی جنبهای را از دید یک "خوشبین" در نظر میگیرد:
اگر کارکنم، پول به دست خواهم آورد، و اگر کار نکنم تفریح خواهم کرد. من یا کارخواهم کرد یا نخواهم کرد. بنابراین یا پول به دست خواهم آورد یا تفریح خواهم کرد.
یک "بدبین" میتواند قیاس دو حدی خلاف را به شیوه زیر ارائه نماید:
اگر کارکنم، تفریح نخواهم کرد، و اگر کار نکنم پول به دست نخواهم آورد. من یا کارخواهم کرد یا کار نخواهم کرد. بنابراین یا پول به دست نخواهم آورد یا تفریح نخواهم کرد.
این نتیجهها فقط نشاندهنده دو طریقه متفاوت دیدن واقعیات است؛ آنها در آنچه واقعیات هستند ناسازگار نیستند.
بحث قیاس دو حدی کامل نخواهد شد اگر یادی از دعوی حقوقی پروتاگراس و آسلوس (Euathlus) نشود. پروتاگراس یک معلم بود که در سده پنجم قبل از میلاد در یونان میزیست. او دروس مختلف را آموزش میداد. اما تخصص اصلی وی هنر دادخواهی در مقابل هیئتمنصفه بود. آسلوس، یک جوان یونانی، میخواست وکیل شود، اما توان پرداخت شهریه را نداشت. او ترتیبی داد تا پروتاگراس به وی درس داده، و موعد پرداخت شهریه زمانی تعیین شد که هنرآموز در اولین محاکمه برنده شود. وقتی آسلوس دوره خود را تمام کرد از پذیرش وکالت خودداری میکرد. خسته شده از انتظار برای دریافت پول خود، پروتاگراس، شاگرد سابق خود را به خاطر بدهی وی به دادگاه کشاند. بدون توجه به این سخن حکمتآمیز که میگوید وکیلی که خود را وکالت کند یک نابخرد برای موکل خواهد بود. آسلوس تصمیم گرفت که خودش از پرونده خود در دادگاه دفاع نماید. وقتی محاکمه شروع شد، پروتاگراس وضع خود را با یک قیاس دو حدی درهم کوب ارائه داد:
اگر آسلوس محاکمه را ببازد، آنگاه او (با توجه بهحکم قاضی دادگاه) باید پول را بپردازد؛ اگر او برنده شود، آنگاه (بنا بر قرارداد) باید پول را بپردازد. او باید در این دادگاه برنده یا بازنده شود. بنابراین آسلوس باید پول را به من پرداخت کند.
شرایط برای آسلوس بد به نظر میرسید، اما او بهخوبی هنر و صناعت کلام را فراگرفته بود و قیاس دو حدی زیر را برای طرد متقابل به دادگاه ارائه کرد.
اگر من در این محاکمه برنده شوم، من مجبور نیستم به پروتاگراس چیزی بپردازم (بنا بر رأی قاضی دادگاه)، اگر این محاکمه را ببازم، من مجبور نیستم به پروتاگراس چیزی بپردازم (بنا بر قرارداد). من در این دادگاه یا برنده یا بازنده خواهم شد. بنابراین مجبور نیستم چیزی به پروتاگراس بپردازم.
اگر شما قاضی دادگاه بودید چه میکردید؟
باید توجه داشت، نتیجهای که آسلوس از روش طرد متقابل گرفته با نتیجه پروتاگراس، یعنی قیاس دو حدی اصلی، سازگار نیست. یک نتیجه انکار صریح نتیجه دیگر است. این، یک حالت نادر است که طرد متقابل یک قیاس دو حدی در چنین رابطهای با قیاس اصلی و در جهت مقابل قرار میگیرد. وقتی چنین چیزی رخ میدهد، مقدمات هر یک از قیاسهای دو حدی خود باهم ناسازگار هستند، و این تناقض ضمنی است که در یک قیاس دو حدی بهطور صریح آشکار میشود.
تمرین
درباره انواع استدلالهایی که میتوانند بهعنوان طرد متقابل برای نمونههای زیر ارائه شوند بحث نمایید.
۱. اگر ما در امور نشر مطالب دروغ و دکترینهای زیانرسان دخالت کنیم، به خاطر فروگذاشتن آزادی دیگران کوتاهی کرده، و اگر در امور نشر اینچنین نظریهها دخالت نکنیم آزادی خود را به خطر انداخته. ما باید در امور نشر مطالب دروغ و دکترینهای زیانرسان دخالت کنیم یا نکنیم. بنابراین ما باید آزادی دیگران را فروگذاشته یا آزادی خود را به خطر اندازیم.
حل:
روش گذر از میانه غیرممکن به نظر میرسد. احتمال دارد بتوان آن را بهوسیله یکی از پیکانهای خودش مصادره نمود، و بحث کرد که: (آ) آزادی بهطور درست شامل نشر مطالب دروغ و دکترینهای زیانرسان نیست یا (ب) اگر فعالانه با دروغ و دکترینهای زیانآور در مقابل درستی نمونههای مفید آن مخالفت نماییم، درخطر از دست دادن آزادی خود قرار نخواهیم گرفت. بعلاوه امکان دارد آن را نپذیرفت(اما نه طرد متقابل) و با استفاده از اجزاء ترکیبی آن ثابت کنیم که "ما باید در فروگذاری آزادی دیگران بیتقصیر باشیم یا درخطر از دست دادن آزادی خود قرار نگیریم".
۲. دادگاههای ناحیهای مفید هستند یا مفید نیستند. اگر مفید هستند، هیچ ایالتی نباید آن را نپذیرد؛ اگر مفید نیستند، هیچ ایالتی نباید آنها را داشته باشد. بگذارید آنها برای همه فراهم باشند، یا برای همه از میان برداشته شوند. _ آبراهام لینکلن- Annual Message to Congress, 3 December 1861.
۳. اگر تو چیزهایی بگویی که هماکنون میفهمم، تو چیزی به فهم من نیفزودی، اگر تو چیزهایی را بگویی که نمیفهمم، توضیحات تو برای من غیرقابلفهم خواهد بود. هرچه تو بگویی باید چیزهایی باشد که هماکنون آنها را میفهمم یا نمیفهمم. بنابراین، آنچه بگویی به فهم من نخواهد افزود یا برای من غیرقابلفهم است.
۴. اگر آنچه تو میگویی به فهم من نیفزاید، آنگاه آنچه تو میگویی برای من بیارزش است، و اگر آنچه تو میگویی برای من قابلفهم نباشد، برای من بیارزش است. هرچه تو بگویی به فهم من نخواهد افزود یا در غیر این صورت برای من قابلفهم نخواهد بود. بنابراین هرچه تو میگویی برای من بیارزش است.
۵. اگر نتیجه یک استدلال استنتاجی فراتر از مقدمات آن باشد، آنگاه استنتاج نامعتبر خواهد بود، حالآنکه اگر نتیجه یک استدلال استنتاجی فراتر از مقدمات آن نباشد، استدلال چیز جدیدی نمیگوید. نتیجه یک استدلال قیاسی یا باید فراتر از مقدمات خود باشد یا نباشد. بنابراین استدلال استنتاجی یا بیاعتبار است یا چیز جدیدی نمیگویند.
حل:
کلید طرد متقابل این قیاس دو حدی در ابهامزدایی از عبارت "فراتر رفتن" است، که میتواند معنی آن "پیش رفتن منطقی فراتر ازآنچه متضمن آن نیست" یا "پیش رفتن روانشناختی فراتر ازآنچه در میان گذاشته نیست" باشد. این رفع ابهام، مصادره یک پیکان یا پیکان دیگر را میسر میسازد، البته با توجه به اینکه کدام معنی "فراتر رفتن" موردنظر است.
۶. اگر یک استدلال استنتاجی بیاعتبار باشد، بدون ارزش خواهد بود، و یک استدلال استنتاجی که چیز جدیدی را به میان نیاورده، آن نیز بیارزش است. استدلال استنتاجی یا بیاعتبار است یا چیز جدیدی را به میان نمیآورد. بنابراین استدلال استنتاجی بیارزش است.
۷. اگر ژنرال وفادار بود، دستورات را اطاعت میکرد، و اگر زیرک بود، آنها را میفهمید. ژنرال یا دستورات را اطاعت نکرده یا آنها را نفهمیده. بنابراین ژنرال باید وفادار نباشد یا کودن باشد.
۸. اگر او وفادار نبود، آنگاه اخراج او بهحق بود، و اگر کودن بود، بازهم اخراج او بهحق بود. او وفادار نبود یا کودن بود. بنابراین اخراج وی بهحق بود.
۹. اگر ملل مختلف صلح را حفظ نمایند، سازمان ملل غیرضروری خواهد بود، حالآنکه اگر ملل مختلف وارد جنگ شوند، سازمان ملل در مقصود خود که همان جلوگیری از جنگ است موفق نبوده. اکنون ملل مختلف صلح را حفظ کرده یا در جنگ وارد خواهند شد. بنابراین سازمان ملل متحد غیرضروری یا غیرمفید است.
۱۰. اگر مردم خوب هستند، برای جلوگیری از رفتار غلط آنها نیاز به قانون نیست، اگر مردم بد هستند، قوانین در جلوگیری از رفتار غلط آنها موفق نخواهند بود. مردم خوب هستند یا مردم بد هستند. بنابراین برای جلوگیری از رفتار غلط مردم نیاز به قانون نیست یا قوانین در جلوگیری از رفتار غلط مردم موفق نخواهند بود.
۱۱. اسقف مورتان صدراعظم هنری هفتم به خاطر روشهای خود در جمعآوری اعانه برای خزانه شاه معروف بود. کسی را که زندگی تشریفاتی و پرزرقوبرق داشت اجبار به پرداخت مبالغ بالا برای اعانه میکرد، زیرا آشکار بود که توان پرداخت آن را داشت. کسی را که زندگی میانه داشت اجبار به پرداخت مبالغ بالا میکرد. زیرا آشکار است که او باید مقدار زیادی پول از هزینه زندگی را صرفهجویی و ذخیره کرده باشد. معروف بود به هر طرف بچرخی "اسیر چنگال مورتان هستی" _Dorothy Hayden, Winning Declarer, Play, 1978
۱۲. اگر کسی از اعضای حزب ما در رابطه با آن موضوع مقصر است، شما آن را میدانید یا نمیدانید. اگر شما آن را میدانید، شما نا معذور هستید که چرا آن مرد را مطرح ساخته و واقعیت را نشان ندادهاید، اگر نمیدانید، بازهم شما برای اظهار آن نا معذور هستید، بخصوص برای مداومت در گفته خود پسازآنکه سعی کردید و نتوانستید آن را اثبات نمایید. –آبراهام لینکلن، انستیتو کوپر، نیویورک، ۲۷ فوریه ۱۸۶۰.
۱۳. معمایی در هر مخالفت با موافقت با رفتار غیراخلاقی، که در سرشت اشیاء هست، وجود دارد و باید مسئول آن بود. اگر کوتاه بیایی، تو را در محاسبات بهعنوان یک شریک جرم بهحساب میآورند که بیسروصدا سازش کردهای. اگر مقاومت کنید، شما به تحریک نیروهای زودرنج به سمت افراطگرایی متهم خواهید شد. هرگز هدایت یک حزب شکست خورده صحیح به نظر نخواهد رسید. _ ادموند بروک -Edmund Bruke, A Letter to a Member of the national Assembly.
۱۴. آنطور که مشاهده میشود نمیتوانیم خود را از آن معمای قدیمی رهاسازیم. اگر شما آنچه را که متفاوت است محمول قرار دهید، به موضوعی چیزی نسبت میدهید که نیست؛ و اگر شما آنچه را که متفاوت نیست محمول قرار دهید، اصلاً چیزی نمیگویید. _ F. H. Bradley, Appearance and Reality, 1896
۱۵. همه اهداف سیاسی هدفمند به ابقاء یا تغییر هستند. وقتی گرایش بهطرف ابقا است، میخواهیم مانع تغییر شویم تا بدتر نشود؛ و وقتی گرایش به سمت تغییر است، مایلیم موجب وقوع امر بهتری شویم. بنابراین همه اعمال سیاستمداران توسط خط فکری بهتر و بدتر هدایت میشوند. _ لئو اشتراوس، فلسفه سیاسی چیست؟؛ ۱۹۵۹.
۱۶. اگر چیزی حرکت کند، یا درجایی که هست حرکت میکند یا درجایی که نیست، اما آن نه درجایی که هست حرکت میکند (زیرا در آنجا باقی خواهد ماند) و نه درجایی که نیست (زیرا در آنجا نیست)؛ بنابراین هیچچیز حرکت نمیکند. _ سکستوس امپریکوس، Against the Physics
۱۷. چه زندگی را باید ادامه دهم، کسی آنهم در سن من، سرگردان از شهری به شهری، همیشه در حال تغییر محل تبعید خود، همیشه هم راندهشده! هرکجا بروم آنجا هم مانند اینجا، مردان جوان به دور من گرد خواهند آمد، اگر آنها را برانم بزرگترانشان مرا به خواست اینان میرانند، و اگر هم محفل شوم پدران و دوستان آنها مرا خواهند راند. _افلاطون، آپولوژی.
۱۸. اگر سقراط مرده است، وی وقتی زندگی میکرد مرده است یا وقتیکه مرده بود. اما او وقتی زندگی میکرد نمرده بود؛ زیرا بهطورقطع او در حال زندگی کردن بود و چون زندگی میکرد نمرده بود. و نه وقتیکه مرده بود، برای آنکه او نمیتواند مرده باشد. بنابراین سقراط نمرده است. _سکستوس امپریکوس، Against the phisics.
۱۹. بهطور اجتنابناپذیری استفاده از دارونماها مستلزم یک تناقض درونی است. وجود یک رابطه خوب بین بیمار و پزشک در فرآیند معالجه ضروری است. اما چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی یکی از دو طرف اطلاعات مهمی را از دیگری پنهان میکند؟ اگر پزشک حقیقت را بگوید وی رابطهای را که مصرف دارونما بر آن استوار است خراب کرده است. اگر حقیقت را نگوید، روابط بر اساس اطمینان طرفین را به خطر انداخته است. _Norman Cousis, Anatomy of an Ilness
۲۰. شرط پاسکال در تاریخ دین و نیز از جهت شرطبندی بهحق معروف است. پاسکال استدلال میکند که آگنوستیکها، کسانی که به وجود خدا اطمینان ندارند بهتر است بر سر وجود خدا یک شرطبندی را آغاز کنند. اگر خدا وجود دارد و شما ناباورانه زندگی خود به پایان رسانید آنگاه محکومبه گذران همیشگی در آتش جهنم خواهید شد. از طرف دیگر اگر او وجود ندارد آنگاه شما جریمهای را برای خطای خود تحمل نخواهید کرد. آشکارا، در این صورت، شرط بند بر وجود خدا با مزیت بزرگی مواجه است. — Daniel Seligman, “Keeping Up,” Fortune, 7 January 1985.
حل:
این نسخه نسبتاً سادهای از استدلال پاسکال است که برای بیش از سیصد سال بسیار درباره آن بحث شده است. اگر اینگونه تعبیر شود که دارای یک مقدمه منفصله، خدا وجود دارد یا ندارد، است آنگاه گذر از میان پیکانها ممکن نیست. اما میتوان از هریک از پیکانها برای طرد متقابل این استدلال استفاده کرد. ممکن است گفته شود اگر شما در عین ناباوری یک زندگی بهظاهر پرهیزگارانِ را در پیش گیرید برای همیشه به آتش جهنم محکوم خواهید شد. یا ممکن است گفته شود اگر بهعنوان یک باورمند زندگی کنید بسیاری نعمات زندگی زمینی را از دست خواهید داد که در غیر این صورت میتوانستید از آن بهرهمند شوید، که این خود درواقع جریمه سنگینی خواهد بود.
۲۱. "پارادوکس تحلیل" قیاس دو حدی زیر را همراه دارد؛ تحلیل عبارت از ارائه مترادفات است و در این صورت مورد کماهمیتی است، یا چیزی بیشتر از مترادفات است که در این صورت نادرست است. این قیاس دو حدی معادلی را در زبانشناسی فلسفی دارد: یک نو واژه[تازه ابداعشده] میتواند برای عبارت موجودی باشد که در این صورت بیهودهکاری است، یا نمیتواند و در این صورت فاقد احساس است. _ Ernest, Gelnner, Words and Things, 1960
۲۲. این قیاس دو حدی نیز جالب است. . . . و میتوان آن را اینگونه ارائه کرد: برای آنکه یک تفسیر ارزشمند باشد باید چیزی بیشتر از عقاید متفکر را تفسیر کرده باشد. و اگر قرار است راست باشد، نمیتواند بهطور اهمیت دار از متن اولیه منحرفشده باشد. _George Kimball Plochman, Foreword, to Frege's Logical Theory By Robert Sternfeld, 1966
۲۳. تصمیم دادگاه عالی ایالاتمتحده درباره نیکسون (۱۹۷۴) منجر به کمیته فرجام قوه قضائیه گردید که بسیار حیاتی نیز بود. اگر رئیسجمهور ایستادگی میکرد متهم میشد. اگر دستور را اطاعت میکرد با توجه به مدارک محکوم میگردید. _ Victoria Schuck, "Watergate, " The Key reporter, Winter 1975-1976
۲۴. کمیسر . . . دریک معمای قدیمی در جستجوی طرفداران مرگ داوطلبانه است تا آنها را به چهارمیخ بکشد. قربانی هنوز دچار رنج و عذاب نیست که در این صورت نمیتواند خود را متعهد به قراردادی کند تا در آینده کشته شود— او از شدت درد درهمریخته و پریشان است و داروها ذهن وی را آشفته کردهاند، که در این صورت دارای ذهن استوار نیست. _ Glanville Williams, " 'Mercy killing Legislation-A Rejoinder, Minnesota, Law Review, 1958
۲۵. اگر قرار است در صلح زندگی کنیم نباید انگیزه و روح رقابت را بپرورانیم، اما از آنجائی که میخواهیم پیشرفت کنیم باید انگیزه و روح رقابت را بپرورانیم. ما باید تشویق کنیم یا نکنیم. بنابراین یا باید صلح نداشته باشیم یا پیشرفت نکنیم.
۲۶. برهان موردبحث را میتوان بهصورت بسیار موجز درآورد که رویهمرفته قطعی به نظر برسد. به شیوهای که دولت مرکزی آن را تأسیس میکند باید با وابستگی زیاد به مردم آن را ارائه دهد، یا نه. در صورت فرض اول، آن وابستگیها مانع از آن خواهد شد که بدی طرح به مؤسسین آن جلوهگر نشود. در صورت فرض دیگر اطمینان مردم را جلب نخواهد کرد و برنامههای بهظاهر مداخلهگر آن بهوسیله دولتهای ایالتی که توسط مردم پشتیبانی میشوند شکست خواهند خورد. _ James Madison, The Federalist, Papers, No. 46,1788
۲۷. آیا این آقای محترم میداند که در این کشور دریافت سود بیش از دوازده درصد برای وام توسط اشخاص مجازات شدید در پی دارد؟ اگر نمیداند، برای ریاست یک کمیته حلوفصل با چنین پیشنهادی بسیار نادان است. اگر میداند و از گفتن آن کوتاهی ورزیده، نشان میدهد که بیشتر از آن ناصادق است تا مورداحترام و اطمینان مردم قرار گیرد. _ آبراهام لینکلن, Speech in the Illinois legislature, 11 January 1837
۲۸. . . . یک فرد نمیتواند درباره آنچه میداند یا درباره آنچه نمیداند پرسوجو کند؛ زیرا اگر میداند نیازی به پرسوجو ندارد؛ و اگر نمیداند نخواهد توانست، زیرا او چیزی درباره موضوع مورد پرسوجو نمیداند. —افلاطون، رساله منو.
۲۹. [باکمی تصرف]- مخالفت با بعضی از مسائل اجتماعی سیاسی منجر به افتادن در ورطه یک قیاس دو حدی بدون حل میشود. اگر بعداً حرف خود را پس بگیری میگویند طرف غافل بود و اگر هنوز پافشاری و اعتراض کنی میگویند طرف هنوز هم غافل است. _ "Psychiatry: Helpful Servant or Cruel master?" The intercollegiate Review, Spring 1982.
۳۰. قرار است داوطلبان در مصاحبه اول هیچ ذکری از پول به میان نیاورند. (چون) اگر حقوق زیادی را عنوان کنی استخدامکننده نتیجه میگیرد که قادر به پرداخت آن نیست. اگر مقدار حقوق را کم عنوان کنی به زبان دیگر بیان کردهای که "من بهاندازه کافی توانمند نیستم تا از پس این شغل بهطور کامل برآیم". _James Challenger, "What to do-and Not to do- When job Hunting, " U.S. News and World Reports, 6, August 1984