قلمرو و مرزهای استقرا

استدلال علی

درآمد به منطق فصل ۱۳ قسمت ۵

در بند قبل در پاسخ به پرسش چگونگی برقراری یک رابطه علی بین دو پیش‌آیند به روش تغییرِ همزمان پنجمین و واپسین از روش‌های میل پراختیم. در این قسمت (قسمت آخر این فصل) نشان می‌دهیم آنها گرچه توانمند ولی نه مسیر اکتشاف و نه قواعد اثبات هستند. آنچه آنها می‌دهند اینکه «اگر بعض تحلیل‌ها مشخص از پیشایندهای مقدم صحیح باشند، آنگاه یکی از این آنها نمی‌تواند (یا باید) علت (یا بخشی از علت) آن پدیده مورد پرسش باشد.

۵.۱۳ قلمرو و مرزهای استقرا

چه به ما می‌دهند آن روش‌ها (پنج روش استدلال استقرایی) که در قسمت‌های پیشین به توضیح درآمدند؟ جان استوارت میل بر این عقیده بود آن‌ها ابزاری‌اند که می‌توان با آن‌ها به اکتشاف پیوندهای علی نائل آییم؛ و نیز احکامی‌اند که پیوندهای علی را ثابت می‌کنند. در هردو این مورد وی توان آن‌ها را دست بالا گرفته بود. درواقع این تکنیک‌ها گرچه بسیار زیاد مهم هستند، ولی نقش آن‌ها در علم محدودتر از آن است که میل تصور می‌کرد.

یک مشکل مهم از این واقعیت برمی‌خیزد که در پیکربندی این روش‌ها، میل فرض گرفته که فرد می‌تواند حالت‌های "داشتن فقط یک پیشایند مشترک" یا حالت‌های دیگر "داشتن هر پیشایند مشترک به‌جز یکی" را شناسایی کند. این عبارت‌ها را نباید لفظی به‌حساب آورد؛ هر دو شیئ‌ای‌‌ دارای بسیار پیشایند مشترک هستند، گرچه می‌توانند در ظاهر متفاوت به نظر آیند، و هیچ دو شیئ‌ای‌ فقط در یک ‌جهت متفاوت نیستند یکی نزدیک‌تر به شمال است، یکی نزدیک‌تر به خورشید است، و مانند آن‌ها. حتی ما نمی‌توانیم همه پیشایندهای ممکن برای تعیین آنکه آیا آن‌ها فقط به یک طریق متفاوت‌اند را بیازماییم. آن هنگام که یک دانشمند این تکنیک‌ها را بکار می‌بندد، آنچه در ذهن وی هست نه همه پیش‌آیندها، که مجموعه‌ای از پیش‌آیندها مربوط است، چه اینکه فقط یک پیش‌آیند مربوط مشترک هست، چه‌ همه پیش‌آیندهای مربوط به‌جز یکی مشترک هستند. به‌عبارت‌دیگر، ما این روش‌ها را به آن پیش‌آیندهایی بکار می‌بندیم که دارای بعضی ارتباط با پیوند علی مورد پرسش هستند.

جان استوارت میل

آن پیشایند‌ها کدام‌اند؟ ما تنها با کار زدن این روش‌ها نمی‌توانیم بدانیم چه عواملی مربوط هستند. برای استفاده از این روش‌ها باید ما به زمینه‌ای که می‌خواهیم در آن بکارشان گیریم با داشتن بعض تحلیل از عوامل علی حاضر در ذهن به آن‌ها رجوع کنیم. کاریکاتور "نوشنده علمی" این مشکل را به تصویر درمی‌آورد: وی یک‌شب اسکاچ و سودا می‌نوشد، شب دیگر بوربون و سودا، و شب بعدازآن براندی و سودا، سپس رم و سودا، سپس جین و سودا. چه چیزی علت سرمستی وی است؟ برای دوری از این مستی وی مدام سوگند یاد می‌کند که دیگر سودا ننوشد.

این نوشنده علمی روش توافق را طبق قواعد آن بکار برده است— اما این کار او مؤثر نیست، زیرا عوامل واقعاً مربوط در آن یشایند‌های مقدم شناسایی نشده‌اند و بنابراین نمی‌تواند کارگر باشند. البته می‌توان با کاربرد روش تفاوت سودا را خیلی سریع حذف و الکل را به‌عنوان یکی از عوامل مشترک در همه حالت‌ها مشخص کرد.

آن پژوهش دلیرانه برای علت تب زرد (مثال تب زرد در روش تفاوت)، که قبلاً در رابطه با روش تفاوت بحث شد، به تائید این نتیجه انجامید که تب زرد بوسیله نیش پشه آلوده پخش می‌شود. ما این را اکنون می‌دانیم، درست همان‌طور نیز اکنون میدانیم الکل و نه سودا علت مستی است. اما تجربه تب زرد نیاز به ژرف‌اندیشی و توان پنداشتن و بعلاوه دلیری داشت؛ تصور آنکه تب بوسیله پشه منتشر می‌شد در آغاز یک فکر نادانانه یا مهمل بود و یا هرگز به آن فکر نمی‌شد. پیشایند‌ها در جهان واقع با برچسب "مربوط" یا "نامربوط" نمی‌آیند. آزمون نیش پشه به‌عنوان علت، به بعضی طبقه‌بندی از عوامل مربوط و ممکن نیازمند بود، تا سپس بتوان در مورد آن‌ها روش‌های استقرا را بکار زد. با داشتن آن تحلیل پیشین در دست، آنگاه روش‌های استقرا می‌توانند ثابت کنند که بسیار مفید هستند— اما روش‌ها به‌خودی‌خود و بدون بعضی فرضیه‌ها وسایل کافی برای اکتشاف علمی نیستند.

همچنین این روش‌ها به‌خودی‌خود تشکیل‌دهنده قواعد برای اثبات نیستند. کار زدن آن‌ها همیشه بر مبنای بعضی فرضیه‌های مقدم، همان‌طور که در بالا اشاره شد، درباره عوامل علی میسر است، و ازآنجاکه همه ماوقع‌ها نمی‌توانند مورد ملاحظه قرار گیرند، لذا توجه به آن‌هایی که عقیده به امکان علت بودنشان برای مسئله هست محدود خواهد بود. هرچند، این قضاوت ممکن است، با توجه به آن پیشایند‌ها که موردبررسی قرار ‌می‌گیرند، نشان داده شود که بر خطا بوده است. دانشمندان پزشکی برای سال‌های متمادی دست‌های ناشسته را یکی از عوامل حتی ممکن برای عفونت در نظر نمی‌گرفتند، و لذا نمی‌توانستند این‌چنین ناشستگی را به‌عنوان علت بیماری شناسایی کنند. کوتاهی پزشکان در شستن دست‌هایشان (چون علت انتشار عفونت را نمی‌دانستند) موجب چه بیماری‌های ناگفته و مرگ‌های بی‌شمار طی قرون گردید، به‌ویژه تب زایمان/puerperal (یا childbed) که توسط دکترها از مادری به مادر دیگر انتقال داده می‌‌‌‌‌‌‌‌شد، تا اینکه سرانجام اثبات این پیوند علی بلاخیز بوسیله پزشک مجارستانی ایگناز زمل وایز/Ignac Semmelweis و در نیمه قرن نوزدهم نشان داده شد.

[15]- See Sherwin B. Nuland, The Doctors’ Plague (New York: W. W. Norton, 2003).

تا وقتی پژوهشگر نتواند پیشایند‌ها را قبلاً به عناصر مناسب تقسیم کند، عناصری که از قبل نمی‌توانند دانسته شوند، آن پژوهش به مانع بر خواهد خورد. ازآنجاکه تحلیل‌های پیش‌فرض گرفته در استفاده از روش‌ها ممکن است صحیح نباشد و یا ناکافی باشد، نتیجه‌های بدست آمده بر اساس آن تحلیل‌ها می‌تواند همچنان اشتباه از کار درآیند. این وابستگی استقرا بر فرضیه‌های زیرین[یا متضمن] نشان می‌دهد که تکنیک‌های استقرایی به‌خودی‌خود نمی‌توانند اثبات علیت که میل بدان امیدوار بود را فراهم سازد.

یک مسئله دیگر باید هنوز در ذهن باشد. کاربرد روش‌های استقرا همیشه وابسته به همبستگی‌های مشاهده‌شده است، و حتی نیز وقتی نشان داده شود مشاهدات دقیق هستند، آن‌ها می‌توانند کامل نباشند و بنابراین فریبنده باشند. هرچه بیشتر تعداد مشاهدات باشد، احتمال آنکه همبستگی مشاهده‌شده توسط ما بازنمود یک قانون علی اصل باشد نیز بیشتر- اما فارغ از اینکه این تعداد چقدر زیاد باشد، نمی‌توانیم یک پیوند علی را میان مواردی که هنوز مشاهده نشده‌اند نتیجه بگیریم.

این محدودیت‌ها بار دیگر جداگانگی بزرگ استنتاج و استقرا را روشن می‌سازد. یک استدلال استنتاجی معتبر تشکیل‌‌دهنده یک برهان، یا اثبات است، اما هر استدلال استقرایی در بهترین وضع بسیار محتمل است و هرگز اثبات‌کننده نیست. بنابراین ادعای میل مبنی بر آنکه احکام وی "روش‌های اثبات" هستند می‌باید رد ‌شود و نیز این ادعا که آن‌ها "همان روش‌های اکتشاف" هستند.

با همه این‌ها، تکنیک‌های به توضیح درآمده در این فصل بسیار در دانش ‌محوری‌اند و نیز بسیار توانمند هستند. ازآنجاکه برای پژوهشگر ممکن نیست همه پیشایند‌ها را به‌حساب آورد، بکار زدن این روش‌ها باید همیشه بر انگاره یک یا بیشتر فرضیه‌های علی درباره آن پیشایند‌های تحت بررسی باشد. از نبود اطمینان به اینکه کدام عامل (یا عامل‌ها) علت(یا علت‌های) پدیده تحت بررسی هستند، ما اغلب فرضیه‌های جایگزین پیکربندی می‌کنیم و هریک از آن‌ها را در معرض آزمون می‌گذاریم. این پنج روش استقرا که عمدتاً دارای سرشت حذفی هستند، ما را قادر به تعیین آن چیزی می‌کند که آن چیز عبارت است از:

اگر بعض تحلیل‌ها مشخص از پیشایندهای مقدم صحیح باشد، آنگاه یکی از این عوامل نمی‌تواند (یا باید) علت (یا بخشی از علت) آن پدیده مورد پرسش باشد.

این را می‌تواند استنتاج کرد و استنتاج می‌تواند معتبر باشد ولی متقن بودن استدلال همیشه بسته به صحت تحلیل آن مقدمی دارد که مفروض انگاشته شده بود.

روش‌های استقرائی عالی هستند، ولی فقط وقتی می‌توانند نتایج قابل‌اعتماد بدست دهند که آن فرضیه، که در پی تأیید (یا تکذیب) آن هستند، توانسته باشد آن پیشایندها که به‌طور علی مربوط‌اند را به‌درستی شناسایی کرده باشد. این روش‌ها به استنتاج دست آمده‌ها فقط وقتی مجوز می‌دهند که فرضیه به‌عنوان یک مقدمه در استدلال مفروض‌ باشد. سرشت آن توانمندی که این روش‌ها به ما می‌دهد اکنون می‌تواند مشاهده گردد. آن‌ها مسیرهای اکتشاف نیستند؛ آن‌ها قواعد برای اثبات نیستند. آن‌ها ابزار آزمون فرضیه‌ها هستند. تبیین این تکنیک‌های استقرائی، در مجموع، توصیف روش کلی آزمایش‌های کنترل‌شده است که یک ابزار معمول و نا گریز در همه علوم جدید است.




تمرین

هریک از استدلال‌های زیر را برحسب تغییرات "پدیده" تحلیل کنید و نشان دهید آن‌ها چگونه از الگوی روش تغییر هم‌زمان پیروی می‌کنند:

۱.مطابق یک تحقیق ملی روی 7,000 نوجوان، آن‌ها که زودتر از همسالان خود دوشیزگی خود را از دست می‌دهند بیشتر محتمل است تا به دله‌دزدی‌های مغازه‌ای، تخریب اموال، و فروش مواد مخدر نسبت به دوشیزگان هم‌ردیف دست بزنند. آن‌ها که رابطه جنسی زودهنگام ‌داشتند 20 درصد، نسبت به آن‌ها که در سن میانگین رابطه جنسی مدرسه‌ای، اولین تجربه را داشتند، یک سال زودتر درگیر اعمال خلاف می‌شوند. آن‌ها که بیشتر از سن میانگین برای روابط جنسی منتظر می‌مانند تا 50 درصد یک سال دیرتر به اعمال خلاف مبتلا می‌شوند. به نظر می‌رسد تأخیر اثر محافظت‌کننده دارد. . . . "ما در پی اینکه خود رابطه جنسی منجر به عمل خلاف می‌شود نیستیم، رابطه جنسی همیشه یک مشکل رفتاری نیست،" این را استیسی آرمور/Stacy Armour نویسنده همکار و جامعه‌شناس ایالت اهایو می‌گوید. به‌هرحال "زمان شروع روابط جنسی مسئله است. جوان‌ها در جهت دیگری راه خواهند پیمود، چنانچه زود روابط جنسی داشته باشند." —Reported in The Journal of Youth and Adolescence, February 2007
۲.شواهد قوی نشان می‌دهد یک رژیم با اسیدفولیک پائین [یک ویتامین بسیار کم در ب کمپلکس] در دوران بارداری، شانس به دنیا آوردن نوزاد نارسیده با وزن پایین‌تر از طبیعی را افزایش می‌دهد. دکتر ترزا شول/Theresa Scholl [از دانشگاه پزشکی و دندانپزشکی نیوجرسی] برای تأیید تأثیر مصرف مکمل اسیدفولیک، اقدام به بررسی نتایج بارداری 832 زن در ناحیه شهری کمدن/Camden در نیوجرسی نمود. "مطابق یافته‌های ما آن‌ها که کمتر از 240 میلی‌گرم در روز اسیدفولیک مصرف کرده بودند 2 تا 3 برابر درخطر زایمان زودرس و نوزاد کم‌وزن بودند." وی گزارش کرد، حتی افزایش اندک اسیدفولیک در زنان تا بیست و هشتمین هفته بارداری احتمال به دنیا آمدن نوزاد زودرس و کم‌وزن را کاهش می‌دهد. از 219 زن در رده اسیدفولیک پائین (که کمتر از 240 میلی‌گرم در روز اسیدفولیک دریافت کرده بودند) 44 نفر آن‌ها نوزادان زودرس و کم‌وزن داشتند. دکتر شول نتیجه گرفت: "کاهش خطر در رابطه با افزایش سطح اسیدفولیک در سرم خون نشان از یک ریسک فاکتور در تمام دوران بارداری دارد." —T. O. Scholl, et al., “Dietary and Serum Folate: Their Influence on the Outcome of Pregnancy,” American Journal of Clinical Nutrition, April 1996
۳.دنباله دی ان ای در ژنوم شامپانزه و انسان 98.8 درصد یکسان است؛ شامپانزه‌ها و انسان دارای اجداد مشترک تا قبل از پنج میلیون سال پیش بوده‌اند. بنابراین نسبتاً تعداد کمی ژن باید اساس آدم بودن باشد و زیست‌شناسان بر این تصورند که اگر بتوانند ژن‌هایی را که در آن اجداد مشترک تغییر کرده‌اند و موجب این پیشرفت تحول انگیز شده است را بیابند می‌توانند بنیان ژنتیکی نحوه تفاوت انسان و شامپانزه را بفهمند، و اینکه چه چیزی انسان را انسان کرده است.
این پروژه در سال 2001 به‌طور قابل‌ملاحظه پیشرفت کرد، یعنی وقتی‌که یک خانواده در لندن با توان سخن گفتن بسیار سخت ‌فهمیدنی یافته شد که دارای ژن جهش‌یافته موسوم به FOXP2 بودند. شامپانزه‌ها نیز دارای این ژن ولی بسیار متفاوت از ما هستند. نسخه انسانی علائمی از تغییر تحول انگیز شتاب‌یافته در 100,000 سال گذشته را نشان می‌دهد، و این خبر از آن دارد که ژن یافته شده کارکرد جدیدی در امکان سخن گفتن برای انسان حاصل کرده است. —Reported by Dr. Michelle Cargill of Celera Diagnostics, Alameda, CA, and Dr. Andrew Clark, of Cornell, in Science, 11 December 2003
۴.در یک کنفرانس پزشکی خیلی جدید در لس‌آنجلس شرح یک پژوهش اخیر در اوگاندا ارائه‌شده است مبنی بر اینکه یک ترکیب درمان‌کننده ساده و ارزان و شگفت‌آور تقریباً در همه کودکان اچ آی وی مثبت مالاریا را از بین می‌برد. این ترکیب مصرف یک قرص ارزان آنتی‌بیوتیک به‌طور روزانه و خوابیدن زیر پشه‌بند است- که در مقایسه با گروه کنترل تا 97 درصد موردهای بیماری را کاهش داده است. در این پژوهش، که بوسیله دکتر آن گاساسیرا از دانشگاه میکرر/Dr. Anne Gasasira of Makerere University در کامپالا اوگاندا انجام‌شده بود، آشکار شد در میان کودکان اچ آی وی سالم که قرص نخورده بودند و نیز زیر پشه‌بند نخوابیده بودند 356 تب‌لرز مالاریا رخ‌داده است. این در مقایسه با 4 مورد تب‌لرز مالاریا میان 356 کودک آلوده به اچ آی وی بود که هردو درمان را دریافت کرده بودند. دکتر الین ابرمز/Elaine Abrams یک پروفسور همه‌گیرشناس و متخصص کودکان در دانشگاه کلمبیا گفت: "یافته‌ها به گونه تکان‌دهنده شگفت‌آور بودند."
۵.بعضی از تئوری‌ها برخاسته از شواهد داستان گونه‌ای است که تائید آن را مشکل می‌کند. در سندرم چپ‌دستی (نیویورک: Bantam Books, 1992) استنلی کورن به دنبال ارزیابی این باور رایج است که می‌گوید افراد چپ‌دست از افراد راست‌دست زودتر می‌میرند. اما مدارک مرگ و دیگر سوابق رایج بندرت به ترجیح دست توسط فوت‌شده اشاره می‌کند. چه داده‌هایی از منابع مطمئن می‌تواند برای آزمون این نظریه بکار رود؟ کورن به سوابق بازیکنان بیس‌بال پرداخت و سن فوت و دستی که با آن توپ پرتاب می‌کردند را ثبت کرد. او دریافت پرتاب‌کننده‌های با دست راست به‌طور میانگین 9 ماه از پرتاب‌کننده‌های با دست چپ بیشتر عمر کرده‌اند. وی کار را ادامه داد و با کمک یک همکارش در ده شهر کالیفرنیا به خویشان آن‌هایی که نامشان در لیست فوت‌شدگان بود تلفن کرد و از آن‌ها درباره دست ارجح فوت‌شده پرسید. افراد راست‌دست طبق این بررسی به‌طور میانگین نه سال بیشتر باقی بودند.
۶.از مدت‌ها قبل شناخته‌شده بود که بزرگ‌سالان بلندقدتر شغل‌های بالاتر و به‌طور میانگین درآمد بیشتر از بقیه کارگران بدست می‌آورند. تعداد زیادی فرضیه برای توضیح رابطه بین بلندی قد و درآمد به میان آمده بود. محققان در کشورهای توسعه‌یافته به عواملی مانند اعتمادبه‌نفس، تسلط اجتماعی، و تبعیض تأکید می‌کردند. در این مقاله ما یک توضیح آسان‌تر را ارائه می‌دهیم: به‌طور میانگین افراد بلندقد بیشتر بدست می‌آورند چون زیرک‌تر هستند. تا اوایل 3 سالگی- قبل از آنکه آموزش فرصت ایفای نقش به آن‌ها بدهد- و در سرتاسر کودکی، کودکان قدبلند به‌طور قابل‌ملاحظه در آزمون‌ها شناختی بهتر عمل می‌کنند. ضریب همبستگی برای قد در کودکی و بزرگ‌سالی چه برای مردان و چه برای زنان حدود 0.7 است، و بنابراین برای کودکان قدبلند بیشتر محتمل است که در بزرگ‌سالی نیز قدبلند باشند. به‌عنوان بزرگ‌سال، برای افراد بلندقد بیشتر محتمل است که در شغل‌های با دریافتی بالا که نیاز بیشتر به مهارت‌های سخن‌گویی و عددی و نیز هوش بیشتر دارد مشغول بکار شوند، و درواقع بازدهی آن‌ها را نیز داشته باشند. با استفاده از چهار مجموعه دادها از ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، پی بردیم که اضافه دریافت درآمد بزرگ‌سالان قدبلند قابل توضیح با نمرات آزمون‌های شناختی دوران کودکی است. بعلاوه نشان‌ دادیم که قدبلند‌ها برای مشاغلی انتخاب می‌شوند که نیازمند به مهارت‌های شناختی بیشتر و فعالیت بدنی کمتر هستند. —Anne Case and Christina Paxson, “Stature and Status: Height, Ability, and Labor Market Outcomes,” National Bureau of Economic Research, Working Paper No. 12466, August 2006
۷.آیا هنگام اندازه‌گیری فشارخون موقعیت بازو موجب تفاوت می‌شود؟ محققان در دانشگاه کالیفرنیا در سان دیگو شش اندازه‌گیری توسط دستگاه خودکار از یک‌صد بیمار در اتاق فوریت‌های پزشکی که مسئله آن‌ها مشکل سیستم گردش خون نبود انجام دادند. فشار خون آن‌ها در حالت‌های نشسته، ایستاده، و خوابیده اندازه گرفته شد و در هر موقعیت یک‌بار با بازوهای مستقیم داده‌شده به بیرون و بار دیگر با بازوهای قرارگرفته در دو طرف بدن فشارخون اندازه‌گیری شد. آن‌ها دریافتند که موقعیت بازو اثر بزرگ‌تری تا موقعیت بدن در اندازه نشان داده‌شده در دستگاه دارد. وقتی دست‌ها در دو طرف بدن به‌طور موازی قرار داشتند مقدار نمایش تا 14 میلی‌متر جیوه بیشتر بود. دکتر دیوید، یکی از مؤلفان این مطالعه گفت، هیچ موقعیتی دقیق‌تر نبود، "مهم‌ترین چیز آن است تا موقعیت یکنواخت از یک اندازه‌گیری تا اندازه‌گیری بعدی بکار برده شود." —From the Annals of Internal Medicine, reported in The New York Times, 6 January 2004
۸.در اواخر قرون‌وسطی تعداد کمی از متکلمان ["دانشمندان" آن روزگار] شاه فرانسه را قانع کردند تا به آن‌ها اجازه دهد آزمایشی را انجام دهند که توسط کلیسای کاتولیک رم ممنوع شده بود. به آن‌ها اجازه داده شد تا وزن روح یک جنایتکار را بوسیله اندازه‌گیری وزن وی قبل و بعد از دار زدن محاسبه کنند. آن‌گونه که معمول دانشگاهیان است آن‌ها به یک نتیجه معین رسیدند: وزن روح تقریباً یک اونس و نیم بود. —John Lukacs, “Atom Smasher Is Super Nonsense,” The New York Times, 17 June 1993
۹.بدون شک نکته برجسته در پیشرفت روانشناسی جامعه صنعتی مجموعه‌ای از مطالعات بود که در کارخانه هاثورن/Hawthorne شرکت وسترن الکتریک در سال 1927 آغاز شد. این مطالعات توسط سه پروفسور هاروارد، التون مایو، روثلیسبرگر، تی. ان وایتهد/Elton Mayo, F. J. Roethlisberger, T. N. Whitehead، و دیکسون از وسترن الکتریک اداره می‌شد. هدف اصلی پژوهش عبارت بود از بدست آوردن داده‌های محکم درباره اثرات روشنایی، دما، دوره‌های استراحت، دستمزد و مانند آن‌ها روی تولید. یک گروه از شش دختر، به‌عنوان میانگین کارگران، که کار آن‌ها مونتاژ قطعات تلفن بود انتخاب شدند. تقریباً از همان اول نتایج غیرمنتظره آغاز شد: نرخ تولید صرف نظر از افزایش یا کاهش ساعت دوره‌های استراحت روند افزایش را ادامه می‌داد؛ در هر دوره آزمایشی، در هر شرایط، بالاتر از نوبت قبلی آن بود. به نظر می‌رسید جواب در تعدادی از عوامل اجتماعی ظریف و ضمنی قرار داشته باشد.
. . . آن‌گونه که هومان خلاصه کرد، نرخ افزایش محصول دختران "نمی‌تواند مربوط به هر تغییری در شرایط کاری باشد، چه به‌طور آزمایشی بدست آمده باشد و یا نه. به‌هرحال آن را می‌توان در رابطه با گسترش یک گروه سازمان‌یافته در یک رابطه خاص و مؤثر با سرپرستان خود توضیح داد. —S. Stansfeld Sargent and Robert C. Williamson, Social Psychology, 1966
۱۰.آیا سروصدا به افرادی که غیرارادی در معرض آن هستند اثر سوء دارد؟ هنگام انتقال فرودگاه مونیخ در آلمان محققان از دانشگاه‌های هامبورگ، گاوله در سوئد و کورنل دریافتند که یک فرصت نادر برای یک پژوهش بالقوه درباره اثر سروصدا پیش‌آمده است، که با اندازه کارآئی دانشجویان نزدیک فرودگاه قدیمی و نزدیک فرودگاه جدید، قبل و بعد از انتقال قابل انجام است. آن‌گونه که در مجله دانش روانشناسی/Psychological Science در اکتبر 2002 آمده است، مهارت خواندن دانشجویان به همراه حافظه کوتاه‌مدت و بلند‌مدت هر گروه مورد آزمون قرار گرفت. بعد از انتقال در حافظه و مهارت خواندن دانشجویان نزدیک فرودگاه قدیم پیشرفت حاصل شد، حال‌آنکه برای دانشجویان نزدیک محل جدید کاهش در مهارت خواندن و حافظه حاصل گردید.
سطح بالای سروصدا در یادگیری و پیشرفت تداخل ایجاد می‌کند، آن پژوهشگران نتیجه گرفتند به نظر می‌رسد بیشتر آسیب‌های یادگیری توسط سروصدا وقتی‌که سروصدا از بین برود معکوس می‌شود.
۱۱.بسیاری از افراد تغییر خلق‌وخوی را در روزهای کوتاه زمستان تجربه می‌کنند— این دارای یک مبنای فیزیولوژیک در مغز است. مطابق با پژوهش آمده در مجله پزشکی بریتانیایی لانست/The Lancet در ژانویه 2003 وجود یک‌صد داوطلب سالم به محققان اجازه داد تا نمونه خون آن‌ها را از رگ‌های گردن/jugular veins به خاطر هرچه بیشتر نزدیکی به مغز در زمان‌های متفاوت سال نمونه بگیرند. سپس پژوهشگران سطح مواد شیمیایی مغز و به‌ویژه سروتونین را با داده‌های آب و هوایی- دما، فشار هوا، باران، و نور خورشید در زمان‌های خون‌گیری همبسته کردند. فقط نور خورشید تأثیر علی بر سطح سروتونین داشت که در سه ماه زمستان در پایین‌ترین سطح بود و نیز بسته به روشنایی روز متغیر بود. پژوهشگران نوشتند: "یافته‌های ما شواهد بیشتری بر این باور بود که تغییرات رهاسازی سروتونین بوسیله مغز زمینه‌ساز اختلالات خلقی دوره‌ای و فصلی است.
۱۲.پروفسور نوربرت شوارتز/Norbert Schwartz از دانشگاه میشیگان آزمایش زیر را اجرا کرد. او نگرش افرادی را بررسی کرد که از ماشین تکثیر دانشگاه میشیگان برای موضوعی استفاده کرده بودند و وی در آن ماشین یک سکه ده سنتی قرار داده بود (آن‌ها که این سکه را پیدا می‌کردند) و نیز برای آن‌ها که این سکه بادآورده را پیدا نمی‌کردند. بعد از استفاده از دستگاه تکثیر از افراد خواسته شد تا بگویند چقدر درباره زندگی شاد هستند. پروفسور شوارتز گفت، "پیدا کردن سکه شمارا تا حدود بیست دقیقه شاد می‌سازد. این حالت به‌تدریج تحلیل می‌رود." —N. Schwartz, Well Being: Foundations of Hedonic Psychology (New York: Russell Sage Foundation, 1999
۱۳.بررسی وسیع‌ترین و نیز طولانی‌ترین مراقبت در حال اجرا از کودکان آمریکایی نشان داده است که نگهداری یک کودک پیش دبستانی برای یک سال یا بیشتر در مراکز مراقبتی روزانه احتمال آنکه کودک در کلاس برهم زننده باشد را بیشتر می‌کند- و این اثر تا کلاس ششم باقی می‌ماند. گذران حداقل 10 ساعت در هفته در چنین مراکز با نتیجه‌ای یک درصد بیشتر از یک ارزیابی استاندارد مشکلات رفتاری تکمیل‌شده توسط معلمان مطابقت می‌کرد. راهنمایی‌های والدین و عوامل ژنتیکی تأثیرات شدید بر نحوه رفتار کودکان داشت— اما این یافته‌ها درباره اثر مراکز مراقبتی روزانه فارغ از جنسیت، درآمد خانواده و کیفیت مراکز مراقبت روزانه بود. —National Institute of Child Health and Human Development, “Early Child Care and Youth Development,” 26 March 2007
۱۴.سرعت می‌کشد، یک گزارش از انستیتو بیمه برای سلامتی در بزرگراه‌ها، منتشرشده در نوامبر 2003، نتیجه می‌گیرد که افزایش سرعت در بزرگراه‌های بین ایالتی منجر به مرگ بیشتر از 1,900 نفر در 22 ایالت از 1996 تا 1999 گردیده است. این گزارش، گرچه عجیب، بر مبنای یک مطالعه توسط مدیریت سلامت حمل‌ونقل زلاندنو است که در ایالات‌متحده کار می‌کند و نشان داد که وقتی اداره فدرال سقف 65 مایل در ساعت برای سرعت قرارداد تعداد مرگ‌ومیر در بزرگراه‌های ایالات‌متحده کاهش یافت. اما بلافاصله بعد از لغو سقف سرعت در ایالت‌هایی که حد 65 مایل در ساعت را رعایت نکردند به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای افزایش یافت و حال‌آنکه ایالت‌هایی که حد سرعت را ادامه دادند افزایش مشاهده نشد، این بررسی نشان ‌داد وقتی‌که رانندگی با سرعت بیشتر انجام گردد تلفات ترافیکی رشد می‌کند. —“Study Links Higher Speed Limits to Deaths,” The New York Times, 24 November 2003
۱۵.
یک مطالعه 16 سال 8,867 مرد غیر سیگاری با شغل حرفه‌ای، وزن طبیعی، حرکت بدنی به‌اندازه روزانه، و رژیم غذایی سلامت را مد نظر قرارداد. آن‌ها که نیم تا دو وعده شراب، آبجو یا لیکور در روز مصرف می‌کردند کاهش 41 تا 62 درصد خطر حمله قلبی داشتند و این در مقایسه با آن‌هایی بود که هرگز الکل نمی‌نوشیدند. به نظر می‌رسد که مصرف متعادل در مقدار نوشابه‌های الکلی احتمال حمله قلبی را کاهش می‌دهد. این تأثیر فقط در آن‌ها با بیماری قلبی نبود. مدیر ارشد این مطالعه نوشت: "حتی در پائین ترین ریسک افراد، ما هنوز خطر کمتر را در رابطه با نوشیدن متعادل پیدا می‌کنیم." —Kenneth Mukamal, “Alcohol Consumption and Risk for Coronary Heart Disease in Men with Healthy Lifestyles,” Archives of Internal Medicine, 23 October 2006
۱۶.مداخلات "معنایی/noetic" مانند نیایش و MIT(درمان‌هایی مبتنی بر موسیقی/Music، تصاویر پنداشتی/imagery و لمس/touch) برای بیماران قلبی— به‌عنوان "برآمد تأثیرات معالجات نامحسوس بدون استفاده از دارو، ابزار و دستگاه، یا روندهای جراحی" تعریف می‌شود. 748 بیمار عروق کرونر قلب که در حال آماده شدن برای درمان بوسیله استنت‌گذاری یا کاتترگذاری/percutaneous coronary intervention/elective cardiac catheterization بودند در یکی از نه جایگاه این پژوهش ثبت‌نام کردند. برای آزمایش کارایی مداخلات "معنایی"، بیماران به‌طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. یک گروه (189 بیمار) نیایش‌های نیابتی و MIT هردو را دریافت داشتند؛ گروه دوم(182 بیمار) فقط نیایش‌های نیابتی را داشتند، گروه سوم(185 بیمار) فقط MIT را دریافت کردند و گروه چهارم(192 بیمار) نه نیایش نیابتی و نه MIT را دریافت کردند. روش‌های درمان قلب به شیوه مداخله‌ای مطابق معیارهای استاندارد هر انستیتو در یک دوره شش‌ماهه پیگیری شد. گروه نیایش نیابتی از دو سو نامعین/double blinded بودند، یعنی بیمار و تیم مراقبتی نمی‌دانستند برای چه کسی نیایش نیابتی انجام می‌پذیرد. گروه نیایش در این مطالعه از سراسر جهان بودند و در میان آن‌ها بودائی، مسلمان، یهودی، و فرقه‌های مختلف مسیحیت حضور داشتند. 89 درصد بیماران نیز می‌دانستند که کسی در بیرون از این پژوهش برای آن‌ها نیایش می‌کند.
آن‌گونه که مرکز پزشکی بیمارستان دوک گزارش داد، محققان تفاوت معنی‌داری بین این چهار گروه‌درمانی نیافتند. نیایش نیابتی و استفاده از موسیقی، تصاویر پنداشتی و لمس اثر معنی‌داری بر نتایج اولیه کلینیکی این بیماران که تحت درمان پزشکی مداخلانه قرارگرفته بودند نداشت. —“First Multicenter Trial of Intercessory Prayer,” The Lancet, 16 July 2005
۱۷.انگیزه‌ها برای مشارکت طبیعی به سراغ کسانی که به پول می‌اندیشند نمی‌آید. روانشناسان دریافته‌اند که به خاطر آوردن‌های ناآگاه برای پول افراد را برمی‌انگیزاند تا بیشتر در کار خود مستقل باشند و کمتر محتمل باشد در پی کمک از دیگران یا فراهم آوردن آن باشند. دریک آزمایش 52 دانشجوی کارشناسی در برابر جملات درهم‌آمیخته قرار گرفتند تا آن‌ها را مرتب کنند، یک گروه جملاتی را که درباره پول بود، مانند "پرداخت حقوق بالا" ندیده می‌گرفتند و این در حالی بود که سراغ حل آن معماهایی می‌رفتند که به پول ارجاعی نداشت. پژوهشگران سپس به دانشجویان یک معمای مشکل انتزاعی برای حل دادند و نیز پیشنهاد کمک در حل را در صورت درخواست آن‌ها. آنان که به پول فکر می‌کردند مسئله را توسط خودشان و به‌طور میانگین 70 درصد طولانی‌تر از بقیه حل کردند. دانشجویانی که ذهنشان برای پول "پیش آماده" بود گرچه به‌طور روشن به خود متکی بودند ولی به نسبت آنان که ذهنشان برای پول "پیش آماده" نبود دو بار کمتر محتمل بود ت به دانشجویان مشکل‌دار یاری رسانند و وقتی از آن‌ها خواسته شد برای دانشجویان نیازمند پول اهدا کنند دو برابر خسیس‌تر بودند. —Kathleen Vohs, Nicole Mead, and Miranda Goode, “The Psychological Consequences of Money,” Science, 17 November 2006

توجه: