دستگاه استنتاج طبیعی

روش‌های استنتاج

درآمد به منطق فصل ۱۰ قسمت ۷

قسمت پیشین در تکمیل قواعد استنتاج معرفی قاعده جایگزینی بود. قاعده جایگزینی (بطور عام) می‌گوید از هر گزاره‌، گزاره حاصل از جایگزین هر مؤلفه دلخواه آن با هرگزاره منطقاً هم‌ارز با آن مؤلفه قابل اندریافت است.
سخن این قسمت دستگاه استنتاج طبیعی همراه ۱۹ قاعده استنتاج به شمول مفاهیم مهمی همچون افزونگی، تمامیت قواعد استنتاج و تصمیم پذیری در دستگاه استنتاج طبیعی است.

۷.۱۰ دستگاه استنتاج طبیعی

نوزده قاعده استنتاج که ارائه شدند (نُه صورت استدلال مقدماتی  و ده هم‌ارزی منطقی) همه آن قواعدی هستند که در منطق تابع-ارزش بدان‌ها نیاز است. آن‌ها همگی باهم تشکیل‌دهنده یک دستگاه استنتاج طبیعی هستند؛ یک دستگاه جمع‌وجور و به‌آسانی چیره شدنی و درعین‌حال تمام. این (یعنی، تمامیت در این دستگاه) بدان معنی است که می‌توانیم در آن با کار زدن این مجموعه قواعد برای هر استدلال معتبر تابع-ارزش یک برهان صوری بسازیم.

[*]- یک روش برای اثبات این نوع تمامیت برای مجموعه‌ای از قواعد استنتاج را می‌‌توانید در I. M. Copi, Symbolic Logic, 5th ed. (New York: Macmillan, 1979, chap. 8 یافت.

یا

John A. Winnie, “The Completeness of Copi’s System of Natural Deduction,” Notre Dame Journal of Formal Logic 11 (July 1970), pp. 379–382. ("تمامیت سیستم استنتاجی طبیعی کپی")


دو نقص ظاهری در این فهرست نوزده قاعده استنتاج شایان توجه است.

یکم، این مجموعه به‌گونه‌ای دارای افزونگی است، بدین معنی که آن‌ها سازنده یک حداقل خالص برای کفایت تشکیل برها‌ن‌های صوری استدلال‌های گسترده‌ نیستند. برای مثال قیاس اقترانی را می‌توان بدون کاستن واقعی از توان ابزارهای برهانی از این فهرست انداخت و هر جا که نیاز است به قیاس اقترانی استناد کرد بجای آن به قاعده‌های دیگر این فهرست استناد جست. به برهان زیر توجه کنید:

۱. A B
۲. B C
۳. C D
۴. ~D
۵. A B
B
۶. A C           ۱, ۲, H.S.
۷. A D          ۶, ۳, H.S.
۸. ~A               ۴, ۷, M.T.
۹. B                  ۵, ۸, D.S.

خط ۸ از خط ۴ و ۷ یعنی D~ و AD و قیاس اقترانی به‌دست آمده، اما اگر قیاس اقترانی بعنوان یک قاعده استنتاج در نظر گرفته نشود، بازهم می‌توان A~ را از AD و D~ نتیجه گرفت. این کار را می‌توان با درج خط میانی D~A~ که از AD و عکس نقیض (.Trans) به دست می‌آید و سپس اخذ A~ از D~A~ و D~ و  قیاس استثناییی (M.P.) انجام داد.  [برای دیدن برهان بدون کار زدن M.T. اینجا را کلیک کنید].

اما و بااین‌وجود، قیاس اقترانی چنان بطور بدیهی و آشکار بعنوان یک قاعده استنتاج بکار می‌رود که آن را در فهرست قواعد باقی می‌گذاریم. به این معنا که گفتیم هنوز در میان ۱۹ قاعده قواعدی هستند که افزونه هستند.

دوم، این فهرست ۱۹تایی قاعده‌های استنتاج علاوه بر ویژگی افزونگی، در یک برداشت، دارای کاستی هست. چراکه این مجموعه قواعد کم است. به‌عبارت‌دیگر، استدلال‌های ساده، معتبر و دارای بداهتی هست که برای اثبات آن‌ها به چندین گام نیاز است. برای مثال، گرچه استدلال:

(P۱): A B
(P۲): ~B
A

نا اندیشیده و آشکارا معتبر است، اما صورت آن:

(P۱): p q
(P۲): ~q
p

بعنوان یک قاعده استنتاج در فهرست نیست. نتیجه A با کار بستن یک قاعده استنتاج از مقدمات AB و B~ به دست نمی‌آید، گرچه می‌توان آن را با کار بستن دو قاعده استنتاج به دست آورد. یک برهان صوری برای این استدلال را می‌توان به‌صورت زیر نوشت:

۱. A B
۲. ~B
A
۳. B A         ۱, .Com
۴. A                ۳, ۲, D.S.

ممکن است کسی عیب بگیرد که چنین دستگاهی به این صورت بد ساخت است، و گاهی ممکن است مسیر برهانی که می‌تواند آسان و سرراست باشد باشد را به پیچ و خم اندازد. دلیل خوبی برای آنچه بدساختی نامیده شد وجود دارد. البته که ما می‌خواهیم مجموعه‌ای از قواعدی را داشته که تمام باشد، همانطور که این مجموعه ۱۹ قاعده‌ای است. اما نیز می‌خواهیم این مجموعه قواعد کوتاه و به آسانی دست یافتنی باشد. ما می‌توانیم قواعدی را به این مجموعه بیافزاییم - هم‌ارزی‌ها یا صورت استدلالی معتبر اضافی - اما با هر یک از این افزودن‌ها جعبه ابزار منطقی ما شلوغ‌ و شلوغ‌تر و اداره آن دشوارتر می‌شد. می‌توان برخی از قوعد را حذف کرد (برای مثال، قیاس اقترانی، همانطور که در بالا آمد). اما با هر حذفی از این گونه، گرچه مجموعه قواعد کوچک‌تر می‌شد اما خام دستانه‌تر و نیازمند به آوردن برهان‌های گسترده برای استدلال‌های بسیار ساده نیز می‌شد. تجربه طولانی نشان داده که این مجموعه از نوزده قاعده همچون یک بینابین ایده‌آل عمل می‌کند: فهرستی از قواعد استنتاج و به اندازه کافی کوتاه تا بتوان کامل بر آن چیرگی یافت، و در عین حال به اندازه کافی طولانی تا تمام آنچه را که ممکن است نیاز باشد با کارایی معقول انجام دهد.

■ تصمیم پذیری در دستگاه استنتاج طبیعی

انگاره برهان صوری یک انگاره کارآمد (تصمیم پذیر) است، یعنی:

می‌توان بطور کاملاً مکانیکی [ماشینی] و در مراحل پایان پذیر تصمیم گرفت آیا دنباله‌ای از عبارت‌های گزاره‌ای (با توجه به یک فهرست از قواعد استنتاج) تشکیل‌دهنده یک برهان صوری هستند یا نه.

نیاز به اندیشیدن نیست، چه اندیشه درباره "معنی" عبارت‌های-گزاره‌ای در دنباله برهانی و چه بررسی اعتبار برای هر مرحله از برهان با استفاده از درک منطقی. فقط دو چیز موردنیاز است:

یکم بتوان مشاهده کرد که یک عبارت گزاره‌ای رخ‌داده دریک جا دقیقاً همان است که در جای دیگر رخ‌داده، زیرا باید بتوان وارسی کرد که بعضی عبارت‌های-گزاره‌ای برهان مقدمات استدلالی هستند که اعتبار آن مورد اثبات است و آخرین عبارت-گزاره‌ای در برهان نتیجه این استدلال است.

دوم بتوان وارسی کرد که آیا یک عبارت گزاره‌ای داده‌شده دارای یک قالب [ریخت] هست یا نه؛ به‌عبارت‌دیگر مشاهده کرد که آیا مورد جانشین یک صورت گزاره‌ای هست یا نه.

تصمیم پذیری - درآمد به منطق

بنابراین، هر پرسش درباره دنباله شماره‌دار از عبارتهای-گزاره‌ای که در بالا‌ آمد، مبنی بر اینکه آیا این دنباله یک برهان صوری اعتبار است را می‌توان به‌آسانی و به‌تمامی مطابق مدل مکانیکی رفع‌ورجوع کرد. مقدمه بودن خط‌های ۱ و ۲ و همین‌طور نتیجه بودن خط ۴ برای این استدلال آشکار است. به دست آمدن ۳ از خطوط پیشین آن طبق یکی از قواعد استنتاج در تعداد مرحله محدود تصمیم‌پذیر است، حتی وقتی یادآوری (۱، Com.) کنار آن نوشته نباشد. توضیحی که برای یادآوری در ستون دوم آمده صرفاً یک راهنماست و همیشه هم باید آورده شود، ولی اگر بخواهیم دقیق باشیم باید گفت بخش لازم از خود برهان نیست. برای هر خط فقط تعداد محدود خط قبلی وجود دارد و بعلاوه فقط تعداد محدود قاعده استنتاج و به عبارتی صورت‌های مرجع وجود دارد که ‌باید به آن‌ها رجوع نمود. گرچه زمان‌بر است ولی با وارسی و مقایسه قالب‌ها می‌توان دریافت که ۳ از ۱ و ۲ طبق قیاس استثنایی، یا قیاس اقترانی یا قیاس شرطی، . . . و مانند آن‌ها به دست نیامده، تا آنکه در ادامه این روند به این خواهیم رسید که آیا ۳ از خط ۱ و اصل جابجایی نتیجه شده یا نه، و در اینجا با نگاه به صورت درمی‌یابیم که چنین است. به همین ترتیب، حقانیت هر گزاره در هر برهان صوری را می‌توان در تعداد محدودی از مراحل آزمایش کرد، که هیچ کدام شامل چیزی بیش از مقایسه صورت یا صورت‌ها نیست.

برای حفظ این کارآمدی نیاز است فقط یک مرحله را در هر بار انجام دهیم. ممکن است کسی بخواهد برهان را با ادغام مراحل کوتاه‌تر کند، ولی زمان و جایی که صرفه‌جویی می‌شود اندازه قابل‌ملاحظه نیست و قابل‌چشم‌پوشی است. مهم‌تر، کارآمدی است که با محدود کردن هر قدم از برهان به یک اندریافت با استفاده از یک قاعده استنتاج به دست می‌آید.

گرچه یک برهان صوری کارساز است، به این معنی که طبق مدل مکانیکی می‌توان تصمیم گرفت هر دنباله‌ای یک برهان است یا نه، ولی ساختن یک برهان صوری، یک روند کارآمد نیست. در این رابطه یک برهان صوری متفاوت از جداول ارزش است. ساختن جدول ارزش به‌تمامی مکانیکی است: برای هر استدلال داده‌شده از آن نوع که در اینجا با آن سروکار داریم، همیشه می‌توان برای آزمون اعتبارشان با پیروی از قواعد ساده روندی که در فصل قبل ارائه شد، جداول ارزش آن‌ها را ساخت. اما قواعد کارآمد یا مکانیکی برای ساختن برهان صوری در اختیار نداریم. در اینجا باید فکر کنیم یا "کشف کنیم" [فکر کنیم تا دریابیم] از کجا شروع و چگونه ادامه دهیم. بااین‌وجود، ثابت کردن اعتبار استدلال از طریق برهان صوری برای اعتبار آن بسیار آسان‌تر از ساختن صرف مکانیکی جداول ارزش است که دارای صدها و حتی هزاران سطر باشد.

گرچه برای ساختن برهان صوری قواعد مکانیکی خالص وجود ندارد ولی می‌توان تعدادی قاعده بعنوان راهنما برای این روند پیشنهاد کرد. اولین آن‌ها این است که در آغاز، نتیجه‌ها را از مقدمات داده‌شده با کار بستن قواعد استنتاج داده‌شده استخراج کرد. همان‌طور که بیشتر و بیشتر از این نتایج فرعی (میان‌نتیجه) بعنوان مقدمه برای استنتاج بیشتر حاصل می‌شود، احتمال آنکه پی برده شود چگونه نتیجه استدلال مورد اثبات را به دست آورد بیشتر می‌گردد. راهنمایی دیگر آنکه، تلاش شود عبارت‌های-گزاره‌ای که در مقدمات آمده‌‌اند ولی در نتیجه نیامده‌اند را حذف نمود. البته این‌گونه حذف‌ها باید مطابق قواعد استنتاج انجام شود و ازجمله این قواعد تکنیک‌های فراوان برای حذف هستند. ساده‌ گردان یکی از این قواعد است که طبق آن، وقتی تمام خط یک ترکیب عطفی است مؤلفه سمت راست را می‌توان برداشت. جابجایی نیز قاعده‌ای است که تعویض مؤلفه سمت چپ ترکیب عطفی با مؤلفه سمت راست را ممکن می‌سازد، که در این صورت با ساده‌گردانی می‌تواند برداشته شود. عبارت "میانی" q وقتی دو عبارت گزاره‌ای با قالب pq و qp داده‌شده‌اند مطابق قیاس شرطی می‌تواند حذف شود. پخش‌پذیری قاعده مفیدی برای تبدیل یک ترکیب فصلی با قالب (p⋁(qr به ترکیب عطفی (pq)•(pr) است، که مؤلفه سمت راست آن مطابق ساده‌گردان می‌تواند حذف شود. دیگر از این قاعده‌های راهنما معرفی یک عبارت-گزاره‌ای که درنتیجه آمده ولی در مقدمات نیست با کار بستن افزایش است. ازجمله روش دیگر که اغلب نیز مؤثر است انجام کار به روش پسگرد از نتیجه است، یعنی وارسی آنکه چه عبارت یا عبارات-گزاره‌ای می‌توانند از نتیجه استنتاج شوند، و سپس تلاش برای نتیجه‌گیری این عبارتهای-گزاره‌ای میانی از مقدمات. و البته هیچ جایگزین برای انجام-دادن بعنوان روش کسب سهولت و ابزار در ساختن برهان‌های صوری وجود ندارد.


یک روش برای اثبات  تمامیت آمده در این قسمت برای مجموعه‌ای از قواعد استنتاج را می‌‌توانید در
I. M. Copi, Symbolic Logic, 5th ed. (New York: Macmillan, 1979), chap. 8. بیابید.

نیز در:

John A. Winnie, “The Completeness of Copi’s System of Natural Deduction,” Notre Dame Journal of Formal Logic 11 (July 1970), 379—382. "

توجه: