فهرست این فصل:
• ربط: باز کی حرف می‌زند! "تو که خودت!"
• استقرا: استناد به مرجع بی‌ربط
• تمرین:ب
• فرض: مصادره به مطلوب
• ابهام: تأکید

مغالطه پهلوان‌پنبه

مغالطه

درآمد به منطق فصل ۵ قسمت ۳ بند ۴

پهلوان پنبه مغالطه‌ای است که مانند شاه‌ماهی سرخ تکیه آن بر پرت‌سازی حواس است. در این مغالطه کوشش می‌شود مورد اصلی اختلاف به موردی فرعی، که معمولاً حمله بدان آسان و در دسترس است، منحرف شود. این قسمت توضیح این مغالطه است. 

۴.۳.۵ مغالطه پهلوان‌پنبه (پوشالی مرد)

پهلوان‌پنبه

.

Straw Man

.

مغالطه‌ای که در آن، موقعیت حریف تندوتیز تر ازآنچه هست یا نامعقول‌تر ازآنچه واقعاً ادعاشده جلوه داده می‌شود.

البته که خیلی آسان‌تر است بجای پیروزی در مبارزه با یک انسان ساخته‌شده از گوشت و خون بر یک مترسک پیروز شد. اگر کسی علیه بعض موقعیت‌های رقیب که به‌آسانی از هم گسیختی است بحث کند، این استدلال مغلطه‌آمیز است. چنین استدلالی مرتکب مغالطه پهلوان‌پنبه شده است.

از آنجا ‌که، این مغالطه نیز تکیه بر پرت سازی حواس از موضوع اصلی مورد نزاع دارد، ممکن است آن را گونه‌ای شاه‌ماهی سرخ دانست. اما، در این مورد، پرتی حواس از گونه خاص است: در این مغالطه تلاش این است تا مورد نزاع از پیچیدگی اصلی به مورد نزاع دیگری انتقال داده شود، یعنی موردی متفاوت ازآنچه بین اصحاب دعوی در اصل موردبحث بود. این‌گونه از حواس‌پرتی آن‌قدر معمول است که استدلال‌های تکیه کرده بر این الگو نام خود را یافته‌اند: پهلوان‌پنبه (یا پوشالی مرد.)

در مباحثات، با سرشت اخلاق یا سیاست، تقریباً همواره باید تمایز و تفکیک معقول و نیز شاید توضیح کوتاه برای موارد استثنا در نظر داشت. از یک موقعیت افراطی در یک استدلال — برای مثال، این ادعا که فلان رفتار خاص همیشه خطا یا همیشه موجه است — به‌احتمال بسیار دشوار و شاید غیرممکن باشد که دفاع کرد. بنابراین، مخالفت کردن با آنچه فردی می‌گوید یا پیشنهاد می‌کند با این عنوان که آنچه گفته می‌شود مطلق و دارای شمولیت کلی است و بنابراین غیرقابل‌دفاع، یک ابزار مغلطه‌آمیز است و البته شاید بر چنین حریف ساختگی نیز دست یافت، اما این فقط درهم شکستن یک پهلوان‌پنبه است.

کسی خواستار گسترش قدرت دولت مرکزی است. طرف دیگر با پیش کشیدن "برادر بزرگ"، و اینکه می‌خواهند بر تمام زوایای زندگی خصوصی افراد دست یابند، وی را متهم می‌کند. یک چنین "برادر بزرگی" احتمالاً چیزی بیش از یک پهلوان‌پنبه نیست. کسی خواستار انتقال قدرت بیشتر از دولت مرکزی به دولت‌های محلی است. طرف دیگر وی را با مغالطه مشابه به دشمن دولت کارآمد و مؤثر به تصویر درمی‌آورد — که احتمالاً، نیز، یک پهلوان‌پنبه است. استدلال‌های پهلوان‌پنبه‌ای، اغلب، موقعیت موردحمله خود را با پیش فرض گرفتن یک نظرگاه با بیشترین افراط ممکن جلوه می‌دهد — مانند این: که هر رفتار و سیاستی از گونه‌ای مردود است. برنده شدن در چنین مباحثه‌ای آسان است ولی مفروضات آن ربطی به آنچه ادعای اصلی بوده و پیشنهادشده ندارد. گرچه استدلال‌های پهلوان‌پنبه‌ای اغلب نقد یا ایرادی واقعی را ارائه می‌دهند، لیکن این نقد و ایراد معطوف به یک هدف جدید و بی‌ربط است.

استدلال‌های پهلوان‌پنبه‌ای خطر ویژه‌ای را متوجه طرفداران خود می‌کنند. اگر در یک مباحثه یک نقاد حریف را به شیوه‌ای آشکار و غیر معقول افراطی، بیشتر ازآنچه حریف گفته یا نوشته، به تصویر درآورد، آنگاه خوانندگان یا افراد شنونده این اغراق را احتمالاً دریابند و واکنشی کاملاً خلاف آنچه بدان امید بود را پاسخ دهند. به‌عبارت‌دیگر، خوانندگان (یا شنوندگان) نامعقول بودن چنین قضاوتی را درخواهند یافت و درنتیجه از چنین بی‌انصافی رنجیده خاطر خواهند شد. حتی فراتر، خوانندگان یا شنوندگان، با تشخیص تحریف، ممکن است به دلیل ناعادلانه بودن آن به سمت طرف بحثی که تحریف شده متمایل شوند، و پاسخی که ممکن است منصفانه به حمله‌ی نادرست داده شده را در ذهن خود جای‌سازی کنند. بعلاوه، به‌وسیله این استدلال مغلطه‌آمیز ممکن است افراد بی‌طرفی که قرار بوده متقاعد شوند به‌طرف مخالفان گرایش پیدا کنند. هر استدلال مغلطه‌آمیز خطری از این نوع را در خود دارد و مغالطه پهلوان‌پنبه چنین دعوتی را با نیرویی ویژه پی‌می‌گیرد.

«مثال زیر توسط برگرداننده از اینجا برگفته و افرده شده.»

آنتونی اسکاراموچی (Anthony Scaramucci)، مشاور رئیس جمهور ترامپ، اخیرا علم (Science) تغییرات آب و هوایی را با "علم" زمین تختی مقایسه کرد. او می‌گوید: در روزگار گالیله «علمِ بسیار وجود داشت که زمین تخت است، و علمِ بسیار نیز وجود داشت که ما مرکز جهان بودیم.» «ما در باره بسیاری چیزها در جامعه علمی اشتباه می‌کنیم.» گرچه این یک ادعای مهمل وخنده‌آور است، اما باید به چیزی که اعتبار دارد اعتبار داده شود. ادعای اسکاراموچی یک پهلوان پنبه بسیار باهوش است.

ابتدا باید گفت "علمی" که اسکاراموچی به آن اشاره می‌کند، در واقع علم نبود، بلکه دکترین شبه علمی کلیسای کاتولیک بود. با این حال و ازآنجاکه یک فرد معمولی می‌تواند درک کاملی از روش علمی نداسته باشد، ممکن است این واقعیت نامربوط به نظر رسد و از این جهت تمایز معنی‌داری پیدا نکند. با این حال، امروزه بیشتر مردم می‌دانند که زمین تخت نیست. آن‌ها نیز تشخیص می‌دهند، همان‌طور که اسکاراموچی گفت، «علم» در آنجا اشتباه کرده است. او با معادل‌سازی این دو مفهوم مدعی است هر استدلالی که تغییرات آب و هوایی را به رسمیت بشناسد زمین تختی را هم فرض گرفته. به همین دلیل، این برند خاصِ انکار تغییرات آب و هوایی برنده جایزه بهترین (یا شاید بدترین) پهلوان پنبه سال ۲۰۱۶ است.

توجه: