شاهماهی سرخ
مغالطه
درآمد به منطق فصل ۵ قسمت ۳ بند ۳
پرت سازی حواس در مباحثه ویرانساز است. مغالطهیِ موسوم به شاهماهی سرخ، که چگونگی نامگذاری آن را در این قسمت خواهیم دید، در پرت سازی بسیار کارآمد است. مغالطهای که در آن، مرکز توجه از موضوع موردبحث به انحراف کشانده میشود.
۳.۳.۵ شاهماهی سرخ
شاهماهی سرخ
Red herring
مغالطهای که در آن، عمداً مرکز توجه از موضوع موردبحث به انحراف کشانده میشود.
شاهماهی سرخ یک استدلال مغلطهآمیز است که اثربخشی آن به پرتسازی حواس متکی است. در این مغالطه مرکز توجه منحرف میشود؛ خوانندگان یا شنوندگان را به بعضی موضوعات بحث، که دور از جنبه اصلی مورد تمرکز مباحثه است، سوق میدهند. از آنها خواسته میشود به بعضی مشاهدات یا برخی مدعیات، گرچه ممکن است در رابطه با موضوع موردبحث باشند، ولی به درستی آنچه در اصل مورد نزاع است ربطی نداشته باشند، توجه کنند. این همان شاهماهی دودیِ سرخ است که آن را در میان راه میاندازند.
این مغالطه داستان جذابی دارد. باور این است که این عبارت برگرفته از تمرین کسانی است که میخواستند با انداختن یک شاهماهی سرخ (دودی شده این ماهی بسیار بد بو و به رنگ سرخ تیره است) در مسیر تعقیب روباه [یا شاید خرگوش] توسط سگ شکاری باعث شوند تا این بوی تند موجب منحرف و گیج کردن سگ شود تا به این وسیله خرگوش را در این تعقیب و گریز نجات دهند. در بسیاری از زمینهها، انداختن عَمدی هر مسیر انحرافی به "شاهماهی دودیِ سرخ" موسوم است. بهویژه، در ادبیات و بیشتر از همه در داستانهای پلیسی و تعلیقی کم یافت نمیشود که شخصیت یا رویدادی را عمداً در مسیر کارآگاه (و همینطور خوانندگان) پیش میگذارند تا هرچه بیشتر به هیجان و پیچیدگی طرح داستان افزوده شود. این رویداد میتواند یک انگیزه نهان سیاسی، یک رسوایی جنسی باشد و نیز هر آنچه بتواند بهعنوان "یک شاه ماهی دودیِ سرخ" موجب انحراف ذهن خواننده گردد. در رمان و داستان بسیار محبوب رمز داوینچی➥، یک اسقف کاتولیک، از شخصیتهای داستان، به روشی که بسیار زیرکانه برای گمراه کردن مؤثر است، در طرح داستان وارد میشود. نام وی که یک شوخی نویسنده نیز است آرینگورُزا (Aringarosa) — به ایتالیایی: شاهماهی سرخ — است.
استدلالهای مغلطهآمیز از این تکنیک به روشهای گوناگون استفاده میکنند. مخالف یک افزایش مالیات بجا، توجه را به افزایش درآمد دولت از راههای جدید، مثلاً توسط کازینوهای ایالتی، جلب میکند. دفاع از بهبود دست آمده از یک سیستم اقتصادی ممکن است با محکومیت پرقدرت نابرابریهایی که این سیستم در پی میآورد منحرف شود. نابرابریهای اقتصادی ممکن است زیاد و ناعادلانه باشند، اما اگر بیشتر اعضای جامعه در وضعیت مناسب باشند، آنگاه وجود شکاف متعدد بین درآمد متوسط اکثریت و ثروت زیاد بعضی، آن واقعیت (بهبودی اقتصادی) را پس نمیزند.
مقالهنویس ممتاز دیوید برودر (David Broder) مشاهده کرد که روش عدهای، در بحث سیاست خارجی (آمریکا - ۲۰۰۷) در خاورمیانه، چنین است که نشان دهند قدرت نظامی عنصر ضروری استقرار بینالمللی آمریکا است. آنگونه که برودر خاطرنشان میکند، درهرحال، این، یک "ترفند سخن پردازانه" برای هر موقعی است که توسعه نظامی نقد میشود، یعنی "منتقدان آن در مواجه با ترور آسانگیر هستند.➥" این یک نمونه کلاسیک از شاهماهی سرخ است.
یکی دیگر از نمونههای اخیر بحثی بود که در کنگره و در اصل بر سر قانونگذاری برای موظف کردن شرکتها در حفاظت از ذخیره انباشتهی بازنشستگی کارکنان خود درگرفته بود. یکی از قانونگذاران که ظاهراً در پی حمایت از اهداکننده شرکتی به خود بود از جای بیربطی وارد بحث شد. این نکته که، ارائه مشاوره بیشتر برای سرمایهگذاریِ ذخیره بازنشستگی به افراد بازنشسته یک نیاز مبرم است. البته که شکی در این نیست. اما، یکی از مفسران با زیرکی مشاهده کرد که "این چه ربطی به کارفرمایان دارد که ذخیره بازنشستگی کارگران خود را هزینه میکنند؟ این، یک شاهماهی سرخ است . . . شاهماهی آقای اسمیت با پوششی سخن پردازانه و جذاب، یک رسوایی کوچک را با یک رسوایی بزرگ جابجا میکند."➥
و بازهم: در دانشگاه دوک (Duke University-دانشگاهی در امریکا) و در سال ۲۰۰۶ سه دانشجوی ورزشکار به تجاوز به عنف متهم شدند؛ این اتهامات که بیاساس بود خیلی زود پسگرفته شدند. وقتی دادستان با سوء رفتار در دفتر کار خود در این رابطه مورد سؤال بود، احساسات در دانشگاه بالا گرفت. یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه دوک، که در روزنامه محلی مطلب مینوشت، از دادستان و برخی اعضای هیئتت علمی که او را حمایت کرده بودند، دفاع کرد. وی استدلال کرد "فاجعه اجتماعی" واقعی در جریان دانشگاه دوک این است که "۱۸ درصد مردم آمریکا زیر خط فقر زندگی میکنند،" و ما "فاقد مراقبتهای بهداشت ملی یا حمایت از کودکان که مقرون به صرفه باشد هستیم". این دیگر یکی از آن شاهماهیها آنهم از نوع سرخ درخشانش بود.➥