ترکیب
مغالطات
درآمد به منطق فصل ۵ قسمت ۶ بند ۴
مغالطه ترکیب وقتی سرمیزند که ۱- ویژهگیهای اجزای یک کل یا ۲- ویژگیهای عناصر یک گردآمده به خود آن کل یا گردآمده نسبت داده شود. این قسمت تفصیل این مغالطه و نیز شرح دو عبارت مهمِ «کاربرد توزیعی» و «کاربرد تجمیعی» در ارتباط با این مغالطه است.
۴.۶.۵ تركيب
مغالطه ترکیب
Fallacy of Composition
یک مغالطه ابهام که در آن، یک استدلال به خطا ویژگیهایی را به یک کل (یا به یک گردآمده) نسبت داده، مبنی بر این واقعیت که اجزای آن کل (یا اعضای آن گردآمده) دارای آن ویژگیها هستند.
عبارت "مغالطه تركیب" همزمان به دو استدلال غیر معتبر گفته میشود. اولی را میتوان اینگونه شرح داد: استدلال مغالطهآمیزی که خواص اجزای یک کل را به خود كل منتسب میکند. یک مثال آشکار و انگشتنما میتواند این استدلال باشد که، از آنجائی که همه اجزای کل یک ماشین خاص سبکوزن هستند، ماشین نیز "بهعنوان یک کل" سبکوزن است. خطا وقتی در اینجا بارز است که تشخیص دهیم یک ماشین خیلی سنگینوزن میتواند شامل تعداد زیادی اجزای سبکوزن باشد. اما، همه موردهای مغالطه تركیب تا این اندازه آشکار نیستند. بعضی از آنها گمراهکننده هستند. بد نیست موردی که بسیار هم جدی موردبحث قرارگرفته را بشنویم، از آنجائی که هر صحنه از نمایشنامهها مشخصی مدلی از کمال هنری است، خود نمایشنامه بهعنوان یک کل ازنظر هنری کامل است. اما این همان اندازه مغالطه است که استدلال نماییم، چون هر کشتی برای نبرد آماده است پس ناوگان کشتیها هم باید برای نبرد آماده باشند.
نوع دیگری از مغالطه ترکیب هست که موازی با آنچه که شرح داده شد است. در اینجا، استدلال مغالطه آمیز ازآنجا ناشی میشود که ویژگیهای عناصر انفرادی یا اعضای یک جمع را به خود جمع یا به تمامیت آن عناصر نسبت داده. برای مثال، این استدلال مغالطه آمیز است که میگوید چون هر اتوبوس از اتومبیل شخصی سوخت بیشتری مصرف میکند پس مجموع تمام اتوبوسها از مجموع تمام اتومبیلهای شخصی بیشتر سوخت مصرف میکند. این نسخه از مغالطه موجب میشود تا پی به یک اغتشاش درباره عبارتهای عام "توزیعی" و "تجمیعی" ببریم. بنابراین، گرچه دانشجویان دانشگاه نتوانند بیش از ۲۰ واحد درسی در یک نیمسال انتخاب نمایند، اما این نیز درست است که دانشجویان دانشگاه صدها واحد مختلف درسی را در یک نیمسال انتخاب مینمایند. این ناسازگاری زبانی بهآسانی قابلحل است. درست است كه، دانشجویان دانشگاه، بهطور توزیعی، هر نفرشان نمیتواند بیش از ۲۰ واحد درسی در یک نیمسال انتخاب نمایند. اما این، یک کاربرد توزیعی "دانشجویان دانشگاه" است، و ما در حال صحبت از دانشجویان دانشگاه بهطور انفرادی هستیم. این نیز درست است که دانشجویان دانشگاه، بهطور تجمیعی، صدها واحد درسی مختلف را در هر نیمسال انتخاب مینمایند. این، یک کاربرد تجمیعی عبارت "دانشجویان دانشگاه" است، و ما در حال صحبت از دانشجویان دانشگاه همگی، و بهعنوان یک تمامیت هستیم. بنابراین اتوبوسها، بهطور توزیعی، بیشتر و بهطور تجمیعی، کمتر از اتومبیلهای شخصی سوخت مصرف میکنند زیرا تعداد بسیار زیادی از این نوع اتومبیلها وجود دارد.
نوع دوم مغالطه تركیب را میتوان اینگونه تعریف کرد: "استنتاج نامعتبری که در آن، آنچه بهدرستی میتواند محمول یک عبارت بهطور توزیعی باشد، همچنین ممکن باشد بهدرستی محمول همان عبارت بهطور تجمیعی باشد." ازاینقرار، بمب اتمی انداختهشده در جنگ دوم بینالمللی زیان بیشتری از بمبهای معمولی درپی داشت— اما فقط بهطور توزیعی. مسئله دو نوع بمب، وقتی بهطور تجمیعی ملاحظه شوند، دقیقاً وارون میشوند- زیرا تعداد بمبهای معمولی انداختهشده بهمراتب بیشتر از بمبهای اتمی بود. چشمپوشی از این تمایز در استدلال مجوز ورود مغالطه تركیب را همراه خواهد داشت.
این دو نوع مغالطه ترکیب، گرچه موازی هستند، ولی درواقع، از هم متمایز هستند، زیرا بین صرفاً گِردآوردهای از عناصر و کل ساختهشده از آن عناصر تفاوت است. بهاینترتیب، صرف گردآوردی از اجزای یک ماشین، ماشین نمیشود، یا صرفاً گردآوردی از آجرها، نه خانه و نه دیوار است. یک کل، مانند یک ماشین، یک خانه، یا یک دیوار متشکل از اجزای خود است که به روش خاصی سازمانیافته یا ترکیبشدهاند. اما از آنجائی که کلهای تشکیل یافته و صرفاً گردآمدهها متمایز هستند، پس دو نسخه مغالطه ترکیب نیز متمایز هستند، در یکی سرایت عدم اعتبار از طرف اجزای به سمت کل است و در دیگری سرایت عدم اعتبار از طرف اعضای یا عناصر آن به سمت گردآورده است.