ابهام در تفصیل
مغالطات ابهام
درآمد به منطق فصل ۵ قسمت ۶ بند ۵
مغالطه تفصیل وقتی سرمیزند که ۱- ویژهگیهای یک کل به اجزای آن کل یا ۲- ویژگیهای یک گردآمده به عناصر آن گردآمده نسبت داده شود. این قسمت تفصیل این مغالطه و ارتباط و تفاوت آن با مغالطات پیشآیندی و تخصیص وارون است.
۵.۶.۵ ابهام در تفصیل
مغالطه تفصیل
Fallacy of division
یک مغالطه ابهام که در آن، یک استدلال به خطا ویژگیهایی را به اجزای یک کل (یا به اعضای یک گردآمده) نسبت داده، مبنی براین واقعیت که آن کل (یا آن گردآمده) دارای آن ویژگیها است.
مغالطه تفصیل وارونِ مغالطه ترکیب است و در آن اغتشاش همانندی موجود است، اما استنتاج، در جهت عکس جریان دارد. مانند حالت ترکیب در اینجا هم دو حالت را میتوان از هم تمیز داد. نوع اول تفصیل شامل استدلال مغالطه آمیزی است که هرچه بری کل درست است باید برای اجزا نیز درست باشد. استدلال کردن به این شیوه که، چون یک شرکت مشخص بسیار مهم است و آقای جانسون هم عضو رسمی این شرکت است پس آقای جانسون هم خیلی مهم است، مرتکب شدن مغالطه تفصیل است. اولین گونه مغالطه تفصیل در چنین استدلالهایی سرمیزتد که: از مقدمه سنگین بودن ماشین مشخصی، یا پیچیده بودن، یا قیمتی بودن آن، به سمت نتیجههایی حرکت کرد که این جزء یا هر جزء دیگر ماشین باید سنگین یا پیچیده، یا قیمتی باشد. این استدلال که یک دانشجو باید دارای اتاق بزرگی باشد، چون در خوابگاه بزرگی قرار دارد نیز مورد دیگری از نوع اول مغالطه تفصیل است.
نوع دوم مغالطه تفصیل وقتی سرمیزند که فردی استدلال کند، ویژگیهای گردآمدهای از عناصر، ویژگیهای خود هر عنصر نیز هستند. استدلالی بدین شیوه که: از آنجایی که دانشجویان دانشگاه در رشتههای پزشکی، حقوق، مهندسی، دندانپزشکی، و معماری تحصیل میکنند، بنابراین هرکدام از دانشجویان دانشگاه در رشته پزشکی، حقوق، مهندسی، دندانپزشکی، و معماری تحصیل میکنند، مرتکب شدن مغالطه تفصیل از نوع دوم است. درست است که دانشجویان دانشگاه بهطور تجمیعی در این رشتهها تحصیل میکنند، اما این درست نیست که دانشجویان دانشگاه، بهطور توزیعی، اینگونه عمل مینمایند. موردهای این مغالطه تفصیل اغلب معتبر جلوه مینمایند، هرچه که برای یک رده بهطور توزیعی درست است برای هر عضو رده نیز درست است. بنابراین استدلال:
سگها گوشتخوار هستند،
حیوانات کمک شکارِ افغان سگ هستند،
بنابراین حیوانات کمک شکارِ افغان گوشتخوار هستند.
کاملاً معتبر است. استدلال بعدی که شباهت زیادی به این استدلال دارد:
سگها اغلب در خیابانها دیده میشوند،
حیوانات کمکِ شکار افغان سگ هستند،
بنابراین حیوانات کمکِ شکار افغان اغلب در خیابانها دیده میشوند.
نامعتبر است، و در آن مغالطه تفصیل ارتكاب یافته است. بعضی موارد از مغالطات تفصیل واقعاً یك طنز هستند. همانطور که این مثال کلاسیک از استدلال، معتبر است:
انسانها فانی هستند،
سقراط انسان است،
بنابراین سقراط فانی است.
اقتباس زیر از آن نامعتبر است.
سرخپوستان آمریکا در حال ناپدید شدن هستند،
آن مرد یک سرخپوست آمریکائی است،
بنابراین آن مرد در حال ناپدید شدن است.
اکنون دیگر روشن است که چیستان قدیمی "چرا گوسفندان سفید از سیاهها بیشتر میخورند؟" دچار اغتشاش مغالطه تفصیل است، و در پاسخ: "چون تعداد بیشتری از آنها وجود دارد". به پرسشی كه بهظاهر توزیعی جلوه میکرد، پاسخی تجمیعی دادهشده.
مغالطه تفصیل، که سرچشمه یافته از یک نوع ابهام است، شباهت به مغالطه پیشآیندی (که قبلاً در قسمت ۵ همین فصل بررسی شد) دارد، که خود سرچشمه گرفته از مغالطات پیشفرضی است. به همین طریق، مغالطه ترکیب سرچشمه یافته از ابهام است، كه شباهت به تعمیم ناروا دارد، که ما آن را "تخصیص وارون" نامیدیم. ارائه یک توضیح از اختلاف بین این دو جفت مغالطه کمک شایانی در فهم خطای مرتکب شده در هر چهار مغالطه مینماید.
چنانچه از طراحی خوب یکی دو قطعه ماشین بزرگی، نتیجه بگیریم که، همه اجزای آن خوب طراحیشدهاند، مرتکب مغالطه تخصیص وارون شدهایم، زیرا چیزی را که برای یکی دوتا درست است، بهواقع میتواند برای همه اجزا درست نباشد. اگر همه اجزای [ماشین] را بررسی کردیم و دریافتیم که هریک بهدقت طراحی و ساختهشدهاند، و از این نتیجه بگیریم که خود ماشین هم بهدقت ساختهشده است، به گونه مغلطهآمیزی استدلال کردهایم، هرچقدر قطعات بهدقت تهیهشده باشند، ممکن است آنها به روش بد و نادقیق مونتاژ شده باشند. اما در اینجا مغالطه از نوع ترکیب است. در یک تخصیص وارون، یک نفر استدلال میکند که تعدادی از اعضای نابهنجار یک رده دارای ویژگی خاصی هستند. و بنابراین همه اعضای رده، به گونه توزیعی دارای آن ویژگی هستند. در ترکیب، فردی استدلال میکند، همه اعضای یک رده دارای آن ویژگی هستند، خود رده (بهطور تجمیعی) دارای آن ویژگی نیز هست. تفاوت بسیار زیاد است. در تخصیص وارون همه محمولها توزیعی هستند، حالآنکه در مغالطه ترکیب، نتیجهگیری خطا ناشی از رسیدن به محمول تجمیعی از توزیعی است.
بهطور مشابه، تفصیل و پیشآیندی دو مغالطه مجزا هستند؛ شباهت ظاهری آنها باعث پنهان شدن اختلاف سرچشمه آنها میگردد. در تفصیل، چنین استدلال (بهاشتباه) میشود که چون خود طبقه یک ویژگی معینی را دارد، هرکدام از اجزای آن نیز چنیناند، بنابراین از کارزدن این مغالطه است که میتوان نتیجهگرفت، هرگاه یک ارتش بهاحتمال قریب یقین شکستناپذیر باشد، هریک از واحدهای آن نیز بهاحتمال قریببهیقین شکستناپذیر هستند. اما در پیشآیندی، چنین استدلال میشود (نیز بهاشتباه): بعضی از قوانین كه بهطور عام بهکاربرده میشوند، رویدادی نیست تا نتوان آنها را در آن[رویداد] نیز بکار زد. بنابراین وقتی اصرار کنیم تا شخصی که علامت اخطار "شنا ممنوع " را ندیده گرفته و برای نجات فردی از غرق شدن در آب پریده باید جریمه شود، مرتکب مغالطه پیشآیندی گشتهایم.
پیشآیندی و تخصیص وارون مغالطههای مقبول گرفتن فرضی است که برای آن توجیه مقبولی نداریم. ترکیب و تفصیل از مغالطههای ابهام هستند، که از چندمعنایی عبارات سرچشمه میگیرند. هرگاه واژهها یا عباراتی که بکار گرفتهشدهاند، در قسمتی از استدلال به یک معنا باشند و در قسمتی دیگر به معنای دیگر، و وجود این اختلاف معانی عمدی یا اتفاقی باشند، میتوان انتظار داشت که استدلال مغالطه آمیز باشد.
مرور کلی مغالطات ابهام
•
چندمعنائی
Equivocation
یک مغالطه غیرصوری که در آن دو یا چند معنی از یک واژه یا عبارت
یکسان درهم شده است.
• ابهام ساختاری (دورویگی)
Amphiboly
یک مغالطه غیرصوری که برخاسته از ترکیب سست و خامدست واژگان
است و میتواند به بیش از یک طریق تعبیر شود.
•
تأکید
Accent
یک مغالطه غیرصوری وقتی سرمیزند که یک اصطلاح یا عبارت در نتیجهیِ یک استدلال معنایی متفاوت از معنای آن در یکی از مقدمات داشته باشد. این تفاوت عمدتاً ناشی از تغییر در تأکید بر واژگان استفاده شده است.
•
تركيب
Composition
یک مغالطه غیرصوری که در آن بهخطا از صفات اجزای یک کل
صفات خود کل استخراج میشود.
•
تفصیل
Division
یک مغالطه غیرصوری که در آن بهخطا از صفات یک کل صفات
اجزای آن کل استخراج میشود.
بر خلاف تخصیص و تخصیص وارون، تركيب و تفصیل مغالطه ابهام است که از معانی متعدد اصطلاحات ناشی می شود. هر جا که کلمات یا عبارات استفاده شده ممکن است در بخشی از استدلال به معنایی باشد و در بخشی دیگر به معنای دیگری باشد و آن معانی مختلف عمداً یا سهواً مخدوش شود، میتوان انتظار داشت که استدلال مغالطهآمیز باشد.