مغالطات پیشفرضی
مغالطات
درآمد به منطق فصل ۵ قسمت ۵
آنگاه که گزاره یا گزارههایی در استدلال، حیاتی برای پشتیبانییِ نتیجه پنهان هستند، مغالطه پیشفرضی سرمیزند؛ یعنی وقتی که استدلال بدین حفرههای ناموجه وابسته است. این گونه استدلالها بد و میتوانند بسیار گمراهکننده نیز باشند. این قسمت شرح بیشتر این گونهها از مغالطه و معرفی سه نوع رایج از آنها است.
۵.۵ مغالطات پیشفرضی
مغالطه پیشفرضی
Fallacy of presumption
هر مغالطهای که در آن، نتیجه به فرضی پنهانی، که دارای شک، ناموجه، یا نادرست است، وابسته باشد.
برخی خطاها در دلیلآوریهای روزانه پیامد یک فرض ناموجه هستند، فرض به میان آوردهای که ازقضا در استدلال پیکربندیشده. این به میان آوردن ممکن است عمدی یا فقط حاصل از چشم افتادگی باشد. در هر حالت که باشد، پیامدش آن است که خواننده یا شنونده، و حتی نویسنده متن، ممکن است درستی بعض گزاره اثبات نشده یا ناموجه را فرض بگیرند. وقتی این گزارههای پنهانشده در استدلال، برای پشتیبانی نتیجه حیاتی هستند، استدلال بد و میتواند بسیار گمراهکننده باشد. استدلالهایی که به چنین حفرههای ناموجه وابستهاند موسوم به مغالطههای پیشفرضی هستند.
در استدلالهای مغلطهآمیز، ممکن است اینگونه مقدمات درواقع مربوط به نتیجه دستآمده باشند، اما این ربط بهاحتمال بیشتر سرچشمه یافته از مفروضی خاموش است که پشتیبانی نشده و ممکن است حتی قابل پشتیبانی نیز نباشد. بنابراین، برای بازگشایی یک چنین مغالطهای معمولاً کافی است تا توجه را بدین فرض پنهان، یا پیشفرض و به شکدار بودن یا نادرست بودن آن جلب نماییم. سه مغالطه رایج بهقرار زیر در این دسته جای دارند:
مغالطهها پیشفرضی
• مغالطه حالت خاص
Fallacy of Accident
یک مغالطه غیرصوری که در آن یک تعمیم به مواردی
انفرادی اعمال میشود که آن تعمیم در مورد آنها برقرار نیست.
• پرسش مرکب
Complex Question (Plurium Interrogationum)
یک مغالطه غیرصوری که در آن پرسشی به گونهای به
میان آورده میشود که درستی برخی از گزارههای پنهان شده در آن پرسش پیشفرض
انگاشته شده.
• مصادره به مطلوب
Begging the Question (Petitio Principii)
یک مغالطه غیرصوری که در آن نتیجه استدلال در یکی از مقدمات آمده است یا مفروض انگاشه شده است.
تمرین
در قطعات متنی زیر مغالطههای استقرای معیوب و پیشفرضی را پیدا و توضیح دهید.
۱. به نسل من درباره ناهنجاریهای اجتماعی و خطرات آن آموزش داده میشد، اینکه و چگونه گسترش مییابند و همچنین درباره ارزشهای خودداری و کف نفس. مدرسههای ما درباره روشهای جلوگیری از بارداری آموزشي نمیدادند. هیچیک از دختران همکلاسی من حتی در کالج، خارج از روابط ازدواج باردار نشدند. مسئله وقتی آغاز شد که آموزش روشهای جلوگیری از بارداري را برای فرزندان ما آغاز کردند و از آن موقع بود که مشکل ما با حاملگی شروع شد. __frank Webster, “No sex Education, No sex”, Insight 17 Nov 1997
۲. در سال ۱۹۹۲ انجمن رفتار اخلاقی با حیوانات بهطور سرتاسری و از طریق پست درخواست اعانه کرد و شامل یک نظرسنجی نیز بود که جواب آنها میبایست بله یا نه باشد. دو تا از پرسشها بهقرار زیر بودند:
"آیا شما متوجه شدهاید اکثر آزمایشهای دردناکی که بر
روی حیوانات انجام میشود، بهکل بدون رابطه یا سلامت انسانها هستند؟"
"آیا میدانید محصولاتی که روی حیوانات آزمایش میشوند موجب نشدهاند تا فرآوردههای ناسالم راه به بازار پیدا نکنند؟"
۳. چنانچه مایل به روش زندگی پر از تفریحات شهواني هستید، از دانشگاه فارغالتحصیل نشوید. بررسی که توسط مجله جمعیتشناسی آمریکا انجام شده و ماه آینده منتشر میشود نشانداده که افراد با تحصیلات بیشتر دارای روابط جنسی کمتر هستند. __The Chronicle of Higher Education, 15 Jan 1998
۴. پی بردن به تخفیف درد و حالت دلآشوب توسط طبسوزنی نباید مورد تعجب شود. احتمالاً بهزودی معلوم خواهد شد، که برای عوارضی چون اضطراب، بیخوابی و خارش نیز مؤثر خواهد بود، زیرا همه آنها شرایطی را دارند که دارونماها نیز در مورد آنها مؤثرند. طب سوزنی بر اساس تلقین کار میکند، مکانیسمی که تأثیر آن روی انسان شناختهشده است. خطر کاربرد این روشهای شبهداروئی در این است که وقتي هنوز مقدمات اولیه انجام نیافته و تشخیص بیماری تثبیت نشده، توسط افراد با کارورزی كم در امور پزشكي بکار گرفته شوند،. __Fred Levit, M.D., NYT 12 Nov 1997
۵. در یک نمایش توسط کمدین مشهور فرانسوی ساشا، تعدادی دزد در حال مباحثه بر سر تقسیم هفت مروارید بسیار گران بهایی هستند که بهاندازه سر یک پادشاه ارزشدارند. یکی از آنها دو تا از مرواریدها را به نفر سمت راست خود داده و دوتای دیگر را به نفر سمت چپي. سپس وی میگوید، "سهتای ديگر مال من خواهد بود" نفر سمت راستي گفت: "کی گفته تو بايد سهتا بگیری؟"، "چون من رئیس هستم"، "اوه!، اما کی گفته تو رئیس هستی؟"، "چون من از همه بیشتر مروارید دارم".
۶. من همیشه میگفتم وقتی سرت روی شانه چپت است نبايد به ماه نو نگاه کنی، این از احمقانهترین کارها و بیدقتیهاست که یک نفر میتواند انجام بده. بانکر پیر یک دفعه اینکارو کرد و بعدش هم خیلی پز میداد. دو سال نکشید که یک روز مست از برج افتاد، چنان پخششده بود که انگار فقط پوست بوده، از درهای طویله یک تابوت درست کردند و خاکش کردند. من خودم ندیدم. پاپ به من گفت. همه اینها فقط واسه این بود که او آنطوری به ماه نگاه کرد، مثل یک احمق. __مارك تواين The Adventures of Huckleberry Finn
۷. یکی از سناتورهای قبلی اُرِگان بنام پکوود از دست یکی از روزنامههای معروف آن ایالت بهشدت خشمگین بود. در جواب این نشریه كه از وی خواستار یک ارزیابی تجاری شده بود، چنین گفت: "از وقتی صحبت با این روزنامه را رها کردهام، کسبوکار من بيشتر از هراندازهای توسعه یافته است. فرض من این است که عدم صحبت با این روزنامه باعث شکوفایی کسبوکار من گردیده است. بنابراین به ادامه این سیاست مصمم هستم. با تشکر . . . __NYT 7 Feb 1999
۸. آقای فراحان (Farrakhan)، رهبر مسلمانان سیاهپوست، با ذکر مثالی از اسرائیل، میگویند سیاهپوستان آمریکایی نیز باید بتوانند کشوری برای خود در قاره آفریقا تشکیل دهند. وی گفت قصد دارد از رهبران آفریقا بخواهد «سرزمینی را برای همه مردم پراکنده (diaspora) ایجاد کنند.» او گفت به سیاهپوستان آمریکایی باید تابعیت مضاعف را توسط همه کشورهای آفریقایی اعطا شود. او ادامه داد: «ما میخواهیم دو تابعیتی باشیم، چون نمیدانیم از کجا آمدهایم، میخواهیم همه جا دو تابعیتی باشیم». __Kenneth Noble, “U.S. Blacks and Africans Meet to Forge Stronger Ties,” The New York Times, 27 May 1993
۹. فرانسویها ادعا میکنند که ملتی مبارز هستند. اما، دوران اوج انقلاب آنها به پایان رسیده است. فرانسه قرن بیست و یکم علیه تغییر و نه برای آن مبارزه میکند. آنچه معمولاً اتفاق میافتد این است که دولت فرانسه تصمیم میگیرد کاری رادیکال انجام دهد، مثلاً، شرکتها را قادر سازد تا کارگران بخش خدمات را که به مشتریانشان توهین میکنند، اخراج کنند. اتحادیهها این را اولین گام در راه بردهداری میدانند و فراخوان اعتصاب عمومی میدهند. پس از یک هفته موضعگیری، دولت عقبنشینی میکند و پیشخدمتها و کارمندان فروش دوباره به سمت توهین به مشتریان میروند، همانطور که از زمانهای بسیار قدیم چنین کردهاند. —S. Clarke, “No Sex, Please, We’re French,” The New York Times, 23 March 2007
۱۰. هیروکی سوزوکی قبلاً از اعضای شاکابومی بود، گروه مشهور تبهکاری در ژاپن که بهواسطه نقششان در قمار مشهور بودند. یک روز کاسه زانوی همسر وی خانم ماریکو شکست، وقتی وی یکشنبه بعدي به کلیسا رفت، کشیش مسئول کلیسا دستش را روی زانوی شکسته گذاشت و خطاب کرد که دیگر خوب شده. ماریکو آن روز قدمزنان از کلیسا خارج شد. آقای سوزوکی که برای مسائل مذهبی ارزشی قائل نبود — بهشدت جذب ماجراي بهبودی زانوی همسرش گردیده بود. او به خود گفت، در قمار از تاس استفاده میکنم. تاس هم که از استخوان ساختهشده. اگر خدا میتواند استخوان ماریکو را خوب کند، من فکر میکنم که او میتواند به من هم کمک کند تا بهترین تاسانداز ژاپن شوم. مهارت قمار آقای سوزوکی بسیار زیاد شد و او توانست همه بدهیهای خود را پرداخت کند. او اکنون میگوید من رهرو مسیح هستم. __Stephanie Storm, “He watched Over His Rocket, NYT, 22 Jun 1999”